گاهی اوقات بعضی مسائل یک موقعی شروع به حل شدن میکنن که آدم اصلاً انتظارش رو نداره! دیروز تمام روز رو در حال جنگ و جدل بودم. نفهمیدم که روز چطوری گذشت. اینقدر که نوشتم دیگه انگشتام یواش یواش شروع به درد کرده بودن. درست اون لحظه ایی که دیگه فکر کردم که کشتی مذاکرات به گل نشسته، به طور معجزه آسایی ورق کاملاً برگشت! عجب دنیاییه واقعاً! امیدوارم که این جریان به همین روالی که دیروز شروع شد ادامه پیدا کنه و به زودی زود بشه ختم قاعله رو اعلام کرد. در انتها من از روز اول هم گفتم که به دنبال جنگ نیستم و فقط میخوام عدالت برقرار بشه ولی زیر بار زور هم نمیرم...
حالا باید دید که چند روز آینده به کجا خواهد رسید و اینکه طرفین بر سر توافق رسیده شده خواهند موند یا نه! بدون قضاوت پیشاپیش این رو به نتیجه اش بعد از چند روز واگذار میکنم...
حالا باید دید که چند روز آینده به کجا خواهد رسید و اینکه طرفین بر سر توافق رسیده شده خواهند موند یا نه! بدون قضاوت پیشاپیش این رو به نتیجه اش بعد از چند روز واگذار میکنم...
۲ نظر:
جای خوشحالی داره ،هر چند حرف، باد هواست ، باید دید در عمل چه میکنن ،
این دیگه آخرین تلاش مسالمت آمیز من بود! اگه باز هم بخوان زیرش بزنن و دبه در بیارن، دیگه راهی برای آشتی وجود نخواهد داشت... اونوقت دیگه جنگه و توی جنگ هم به یقین نقل و نبات خیرات نخواهند کرد
ارسال یک نظر