۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

آب که سر بالا میره

میگن تنها صداست که میماند! نمیدونم تا چه اندازه صحت داره چون به جز صدا خیلی چیزای دیگه هم میمونه، یاد و خاطرات... بعضی از اتفاقات که توی زنگی میفتن اینقدر دور از واقعیت هستن که به صدای ناهنجاری میمونن که در عین حال آوایی دلنشین رو در گوش زمزمه میکنن. بیخود از قدیم نمیگفتن "آب که سربالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه". در مثل هیچوقت مناقشه ای نبوده و نیست... به هر روی آب دیگه سر بالا نمیره و عموناصر هم به جای ابوعطا، کردبیات میخونه...:)... عموناصر، سرشار از شوق موسیقی!


عموناصر - کرد بیات

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ 
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را 
حافظ

۲ نظر:

ناشناس گفت...

قشنگ بود ،ما که کیف کردیم ،اما مهمتر از ما خودتون هستین که میدونیم چه قدر با موسیقی و شعر ناب حال میکنید، نفستون گرم و دلتون خوش باد

amunaaser گفت...

متشکر و ممنون :) اگه این بدذاتا بذارن من در آرامش باشم