۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

مصلوب

بعضی ترانه ها میبره آدم رو به اون دور دورا. داشتم فیلمی رو نگاه میکردم که توش این آهنگ رو گذاشته بودن... رفتم به اون دوران بعد از انقلاب، دوران پر از شور و شر با هم. وقتی آلبومی دراومد که این آهنگ توش بود، هیچوقت یادم نمیره، جلوی دانشگاه بودم که توی اون دوران پر بود از کتاب و نوار. داشتم از جلوی یکی از این نوار فروشیها رد میشدم که این آهنگ رو شنیدم. نخریدنش غیر ممکن بود! و چه شبها که توی تاریکی اتاق کوچیکم نشستم و تا نیمه های شب به این نوار گوش دادم... یاد اون دوران به خیر که به جز معصومیت و محبت چیزی برای ما مفهومی نداشت :( همسن و سالای من که اون دوره رو با تمام وجودشون لمس کردند، مطمئنم که مثل من، شنیدن این آهنگ آتشی ناشناخته رو در درونشون برافروخته میکنه...

 
داریوش - مصلوب

به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی‌کفن
وقتی گفتن یه گناه بود مثل دیدن یا شنیدن
معنی آواز هم این بود ته بن‌بست داد کشیدن
وقتی حتی توی خلوت فکر آزادی قفس بود
گفتنی‌ها رو می‌گفتیم اگه فرصت یه نفس بود
به گناه صدا با جرم گفتن
اگه روی صلیب ویرون شدم من
شرف نفس من گه شد قفس من
به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی کفن

توی شب‌های سکوت فریاد من بود
ته جنگل خواب بیــــداری رود
از غروب هراس تا صبح موعـــود
تیغ خشم خلیل بر قلب نمــــرود
در عذاب تشنگی گم حسرت من بوی گندم
بر دلم داغ شقایق از عذاب تلخ مردم
از کسی که مثل بختک تو شب‌هام انداخته سایه
یه سوال ساده کردم نفرت من شد گلایه


هیچ نظری موجود نیست: