۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

نسیمی کز بن آن کاکل آیو

گوش دادن به بعضی ترانه ها میبره آدم رو عالم هپروت. این ترانه رو من برای اولین بار شاید بیش از سه دهۀ پیش شنیدم، یعنی اون موقعها که هنوز ریش و سبیل هم درست حسابی در نیومده بودن و یک خط در میون اینجا و اونجای صورت پدیدار میشدن. سالها بود که دیگه بهش گوش نداده بودم و از شما چه پنهون دیگه در دسترسم هم نبود، چون روی نوار بود و اونایی که هنوز نوار توی دست و بالشون هست میدونن که نوارها چطور به مروز زمان غیب میشن! وقتی الان بهش گوش میدم خاطراتی رو درم زنده میکنه که سالیان سال بود که به یادشون نیفتاده بودم... و دوست خوبم باید به خاطر داشته باشه که اولین باری که در پایان دورۀ نوجوونی این جرئت رو پیدا کردم که در جمعی بخونم، با این ترانه و آوازش بود... ای روزگار، عجب روزایی بودن اون روزا و جوونی چه لذتی داشت واقعاً!


شجریان - تصنیف مبتلا

نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو


بلا بی دل خدایا دل بلا بی
گنه چشمان کره، دل مبتلا بی
اگه چشمون نکردی دیده بونی
چه دونستی دلم خوبان کجابی؟
 

دو چشمونت پیاله پر ز می بی
دو زلفونت خراج ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نذونم مو که فردای تو کی بی

بابا طاهر

هیچ نظری موجود نیست: