۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

جام مدهوشی

قرار بود که به زودی برگردیم و دشتی رو دوباره از اول مرور کنیم، ولی این طور که به نظر میاد فعلاً مدتها از نه از دشتی خبری خواهد بود و نه از افشاری و ابوعطا :) زندگیه دیگه، هر چی بهت میده باید مثل بچه های خوب خوشحال باشی و از ذوق پر در بیاری... ولی عیب نداره، خودمون که میتونیم فعلاً با موسیقی حال کنیم، مگه نه؟ :)
تغمۀ دشتی در موسیقی سنتی ما از اون نغمه هاییه که همۀ ما به طریفی باهاش انس داریم و موسیقی محلی هر قسمت از اون خاک پاک رو که گوش کنی بالاخره گوشه های دشتی رو توش پیدا میکنی. خدا بیامرزه مامان بزرگ رو که با اون صدای دلنشینش آوازهای محلی خطۀ سبز رو میخوند و بیشترشون در شور و دشتی بودن... روحش هر جا که هست شاد و خرامان باشه...
در هر حال ترانۀ زیر اجرای بسیار زیبایی است با شعری فوق العاده لطیف. ترانه بر مبنای گوشۀ دیلمان در دشتی ساخته شده و من رو که شدیدآً میبره به فضای سرسبز شمال...

علی اصغر شاه زیدی - جام مدهوشی

می و میخانه مست و می کشان مست
زمین مست و زمان مست آسمان مست
نسیم از حلقۀ زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست

تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
شد زمین مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست

تو زمزمۀ چنگ و عود منی
نغمۀ خفته در تار و پود منی
تو باده و جام و سبوی منی
مایۀ هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم نه می پرستم
به هر دو جهان مست عشق تو هستم

تا من چشم مست تو دیدم
ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم
شد زمین مست آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست

بیژن ترقی

هیچ نظری موجود نیست: