این روزا توی این دیار همه اش صحبت از سخنان جنجال برانگیز نخست وزیره که طی مصاحبه ای با یکی از روزنامه ها مطرح کرد. این آقا میخواد سن بازنشستگی رو به یکباره از 65 برسونه به 75 سال! فکر کنم خودش هم وقتی این نظریه رو داشت به گوش عموم میرسوند، فکر نمیکرد که مردم چطور ممکنه یک دفعه عکس العمل نشون بدن... چون چند روز بعدش توی تلویزیون کم مونده که بگه ببخشید چون غلط زیادی کردم!
در اصل صحبتی که میکنه زیاد دور از واقعیت نیست، یعنی که متوسط طول عمر در این کشور توی این چند دهۀ اخیر کلی بالا رفته! این به این معنیه که آدما بعد از بازنشستگی بیشتر از اونی که "دولت" براشون پس انداز میکنه عمر میکنن، و رشد جمعیت هم اونجور که باید باشه نیست، بنابرین تعداد جوونایی که باید کار بکنن تا بازنشسته ها بعد از یک عمری جون کندن، پاهاشون رو بتونن یک کم دراز بکنن، به اندازۀ کافی نیست. این جریان به طور مشخص در دراز مدت برای جامعه مشکل آفرین خواهد بود ولی این راه حلی هم که این آقا پیشنهاد میکنه به طور قطع دردی رو درمون نخواهد کرد. اگه مردم بخوان تا اون سن که ایشون پیشنهاد میکنن کار کنن، مشکل بیکاری در بین جوونا که همین امروزش هم توی این جامعه کم نیست، به یقین بهتر که نمیشه بدتر هم خواهد شد! متأسفانه، ایدئولوژی دست راستیها همیشه گرد سرمایه دارها و اونایی که موقعیت خوبی توی جامعه دارن، میچرخه! اینا هرگز به فکر اون قشری از جامعه نیستن که کار بدنی فرسوده اشون میکنه و همینکه تا همون سن 65 دووم بیارن، کلاهشون رو میندازن هوا و چه بسا که خیلیها شاید زودتر هم حوله رو وسط رینگ بندازن!
من شخصاً با اینکه تا هر موقعی که بدنم اجازه بده کار کنم اصلاً مشکلی ندارم و امروز که در صحت و سلامت کامل هستم فکر میکنم که تا موقعی که سر پا هستم کار خواهم کرد (البته این فکر امروزه و آدم از فرداش خبر نداره:)). اگر این امکان برای همه فراهم باشه که بتونن بعد از 67 (طبق قانون فعلی کارفرما تا این سن نمیتونه به زور کسی رو روونۀ خونه کنه) هم اگه خواستن به کار ادامه بدن، بسیار عالیه، ولی نه اینکه ملت رو مجبور کنن! یکی توی یکی از این شبکه های اجتماعی نوشته بود که اگر این جریان قانونی بشه اون وقت دیگه توی خانه های سالمندان معلوم نیست که کی کارمنده و کی ساکن... شاید هم هردوش همزمان امکان پذیر باشه :) سؤال اساسی که در این میون مطرح میشه اینه که آیا اصلاً دیگه بازنشستگی معنایی خواهد داشت یا نه؟ چون این جور که به این نظر میاد این دوستان به ظاهر "میانه گرا" میخوان که کار کنی و کار کنی و کار، تا یک روزی همونجا از سر کار غزل خداحافظی رو برای همیشه بخونی!
در اصل صحبتی که میکنه زیاد دور از واقعیت نیست، یعنی که متوسط طول عمر در این کشور توی این چند دهۀ اخیر کلی بالا رفته! این به این معنیه که آدما بعد از بازنشستگی بیشتر از اونی که "دولت" براشون پس انداز میکنه عمر میکنن، و رشد جمعیت هم اونجور که باید باشه نیست، بنابرین تعداد جوونایی که باید کار بکنن تا بازنشسته ها بعد از یک عمری جون کندن، پاهاشون رو بتونن یک کم دراز بکنن، به اندازۀ کافی نیست. این جریان به طور مشخص در دراز مدت برای جامعه مشکل آفرین خواهد بود ولی این راه حلی هم که این آقا پیشنهاد میکنه به طور قطع دردی رو درمون نخواهد کرد. اگه مردم بخوان تا اون سن که ایشون پیشنهاد میکنن کار کنن، مشکل بیکاری در بین جوونا که همین امروزش هم توی این جامعه کم نیست، به یقین بهتر که نمیشه بدتر هم خواهد شد! متأسفانه، ایدئولوژی دست راستیها همیشه گرد سرمایه دارها و اونایی که موقعیت خوبی توی جامعه دارن، میچرخه! اینا هرگز به فکر اون قشری از جامعه نیستن که کار بدنی فرسوده اشون میکنه و همینکه تا همون سن 65 دووم بیارن، کلاهشون رو میندازن هوا و چه بسا که خیلیها شاید زودتر هم حوله رو وسط رینگ بندازن!
من شخصاً با اینکه تا هر موقعی که بدنم اجازه بده کار کنم اصلاً مشکلی ندارم و امروز که در صحت و سلامت کامل هستم فکر میکنم که تا موقعی که سر پا هستم کار خواهم کرد (البته این فکر امروزه و آدم از فرداش خبر نداره:)). اگر این امکان برای همه فراهم باشه که بتونن بعد از 67 (طبق قانون فعلی کارفرما تا این سن نمیتونه به زور کسی رو روونۀ خونه کنه) هم اگه خواستن به کار ادامه بدن، بسیار عالیه، ولی نه اینکه ملت رو مجبور کنن! یکی توی یکی از این شبکه های اجتماعی نوشته بود که اگر این جریان قانونی بشه اون وقت دیگه توی خانه های سالمندان معلوم نیست که کی کارمنده و کی ساکن... شاید هم هردوش همزمان امکان پذیر باشه :) سؤال اساسی که در این میون مطرح میشه اینه که آیا اصلاً دیگه بازنشستگی معنایی خواهد داشت یا نه؟ چون این جور که به این نظر میاد این دوستان به ظاهر "میانه گرا" میخوان که کار کنی و کار کنی و کار، تا یک روزی همونجا از سر کار غزل خداحافظی رو برای همیشه بخونی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر