۱۳۸۵ مرداد ۲۳, دوشنبه

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

آخر هفته ها تا چشم به هم می زنی، با سرعت برق و باد می گذرند. جمعه ها بعد ازظهر خوشحالی که دو روز تعطیل داری و در ذهن خودت دهها کار رو برای انجام دادن مرور می کنی... یکباره به خودت میایی، می بینی که دوشنبه صبحه و یک دهمه اون کارهایی که می خواستی انجام ندادی! ... دوباره روز از نو و روزی از نو!... و به همین شکل هفته ها، ماهها و سالهای عمر ماست که از پیش چشمانمون در حال عبورند... و ما یا اونقدر تحت تأثیر گذشته ها هستیم و یا در اندیشه ی آینده ها، که حال رو از دست میدیم... و تا میاییم به خودمون بجنبیم که دیگه به آخر خط رسیدیم!... چی میشد اگر از همین امروز به خودمون قول میدادیم که قدر لحظه هامون رو در زندگی بدونیم، قدر چیزایی رو که داریم از ته دل بدونیم و عزیز بداریمشون...و اینقدر در حسرت "ناداشته ها" سر نکنیم... از همه ی اینها مهم تر، قدر هم رو تو ی این زندگیه کوتاه بدونیم... زندگی می تونه خیلی کوتاه تر از اونی باشه که حتی از خیال ما گذر میکنه...ا

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه زدن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم
مولانا

۳ نظر:

ناشناس گفت...

فقط قدر همدیگه رو نیست که باید بدونیم... قدر خیلی چیزا رو باید دونست ... یکیش هوای خنک و بارونی اونجاست...ایران که شده عین جهنم!... دیگه گرماش غیر قابل تحمله اینروزا

amunaaser گفت...

می دونی، خوشبخت ترین آدما اونایین که قدر داشته هاشون رو تو زندگی، همون موقعی میدونند، که دارندشون، نه وقتی از دست دادنشون...چون وقتی از دست رفت دیگه خیلی دیره!...متأسفانه این در مورد بیشتر آدما صدق می کنه...ا

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز ،باتشکر
به جان زنده دلان سعدیاکه ملک وجود نیرزد آن که دلی را زخود بیــازاری
هنر بهتر زیستن
گرمنزلت هردو جهان می خواهی
آزار دل هیچ مســلمان مطلب