۱۳۸۵ مرداد ۲۶, پنجشنبه

چشم من

امروز بهم گفته شد که "محتاط شدی و فکر آینده ها رو می کنی"... هرگز و صدها بار هرگز! به خاطر همین، بدون اینکه به عواقبش بیندیشم... عزیزم، این ترانه رو در اینجا به تو تقدیم می کنم... "چشم من" پیشکش به چشمان زیبا و همیشه خندانت...ا


داریوش - چشم من


چشم من بيا منو ياری بکن
گونه هام خشکيده شد کاری بکن
غيره گريه مگه کاری ميشه کرد
کاری از ما نمياد زاری بکن
اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد
هرچی دريا رو زمين داره خدا
با تمومه ابرای آسمونا
کاشکی ميداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گريه کنن
اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد
قصهء گذشته های خوب من
خيلی زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تاقيامت اشک حسرت ببارم
دل هيشکی مث من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گريه دوای دردمه
چرا چشمام اشکشو کم مياره
خورشیده روشن ما رو دزديدن
زیره اون ابرای سنگين کشيدن
همه جا رنگه سياهه ماتمه
فرصت موندنمون خيلی کمه
اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد
سرنوشت چشاش کوره نمیبینه
زخم خنجرش ميمونه تو سينه
لب بسته سينهء غرق به خون
قصهء موندن آدم همينه
اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد

۲ نظر:

ناشناس گفت...

in sher mano beyade ehsashaye natamam o bisaranjam mindazeh..omidvaram oon cheshmi ke in ahang behesh taghdim shode natamam o bisaranjam nabashe..

amunaaser گفت...

اون چشمانی که این آهنگ بهشون تقدیم شده، نه ناتمامند و نه بی سرانجامند... اونا آغازند، شروعند... زندگیند... شعر این ترانه به تنهایی اصلاً اهمیتی نداره، مهم اینه که منو به یاد "چشماش" میندازه...ِا