۱۳۸۵ مرداد ۱۴, شنبه

یه سرابه، مثل حباب روی آبه؟؟

عمو ناصر، آیا واقعاً دوران جستجوی تو به پایان رسیده؟ آیا این فقط یک خواب و خیال نیست؟! تکونی بخور، حرکتی بکن، شاید که از خواب بیدار بشی! آیا خنده هات، که حتی دیگه داشتند در درونت به دست فراموشی سپرده می شدند،جداً از ته دلند، یا که هوش از سرت رفته، دیوونه وار می خندی و خودت خبر نداری؟ آیا این چشمه ی آب زلال که داری اون دور دورا می بینی، که فقط دیدنش، میلت رو به حیات و عطشت رو به عشق صد چندان می کنه، وجود خارجی داره، یا فقط "یه سرابه، مثل حباب روی آبه"؟...ا

۷ نظر:

ناشناس گفت...

آره ... وجود خارجی داره

ناشناس گفت...

Ah ey dele ghafel ke dobareh too dam oftadi.........

ناشناس گفت...

Yek jaii mikhoondam ke neveshte bood:

Eshghe haghighi jaii yaft nemishe ke vojood nadare va hargez penhan nemimooneh jaii ke vojood dare..

ناشناس گفت...

Yek jaii mikhoondam ke neveshte bood:

Eshghe haghighi jaii yaft nemishe ke vojood nadare va hargez penhan nemimooneh jaii ke vojood dare..

amunaaser گفت...

مرد بزرگی دو دهه ی پیش جمله ای رو به من گفت که همیشه آویزه ی ذهنمه: اگر خورشیدی راستین بخواد روزی طلوع کنه، چه تو بخوای چه نخوای، طلوع خواهد گرد...ا

ناشناس گفت...

سلام...بین خودمون بمونه...این اواخر وبلاگت خیلی زنده تر شده...نه؟...می بینی چقدر برات کامنت می زارن؟...ولی خب من بر خلاف میلم باز باید بگم که تو کامنت 5 آگوست آخرین کلمه رو اشتباه تایپ کردی... کلمه "گرد" خداست دیگه...هی ایراد می گیره

amunaaser گفت...

فقط وبلاگم نیست که زنده تر شده... :) مرسی بابت تیزبینیت در تصحیح لغوی... خودم دیدمش، ولی یه کمی دیر :) کامنت هارو هم دیگه نمیشه ویراستاری کرد!...ا