۱۳۸۵ مرداد ۴, چهارشنبه

"نوشتن یا ننوشتن"

دیشب نمیدونم چرا یکدفعه به ذهنم رسید که خاطرات گذشتمو بنویسم! البته قبلاً هم بهش فکر کرده بودم ولی هیچوقت در موردش تصمیم جدی نگرفتم. واقعیتش دلم نمیخواد در گذشته ها زندگی کنم و شاید هم می ترسم از اینکه با به یاد آوردن لحظات پیشین، یک سری از زخمهایی که هنوز به طور کامل جوش نخوردند، دوباره سر باز کنند. از طرفی هم با فکر نکردن بهشون، احساس می کنم که مثل سایه به دنبال من هستند و از سایه هیچوقت نمیشه گریخت، مگر در تاریکی... خلاصه ی مطلب اینکه این مسئله ایست غامض... "بودن یا نبودن"..."نوشتن یا ننوشتن"... انگار بحث در این است!...ا

هیچ نظری موجود نیست: