۱۳۸۵ مرداد ۲, دوشنبه

غم سفر

مسافرامو بدرقه کردم و رفتند... به قولی اومدنشون مسرت بخش و رفتنشون غم انگیز! بیخود نیست که میگن در مسافرت، بیشتر غم سفر برای اونیه که می مونه... چیزی که تو راه فرودگاه به ذهنم رسید، این بود که ادراک ما از محیط اطراف و وقایع چقدر متفاوتند. توی راه یکی از مسافرام که برای بار اول به اینجا اومده بود، اشک از چشماش سرازیر شد! برای اون اینجا مظهر بهشت بود در حالیکه برای خیلیها اینجا نماد جهنمه! هر دو به همون ساختمونها، خیابونها، آدما و ... نگاه می کنند ولی برداشتشون صد و هشتاد درجه با هم اختلاف فاز داره! بهشت و جهنم زائیده ی اندیشه های ماست...ا

هیچ نظری موجود نیست: