۱۳۸۵ تیر ۲۹, پنجشنبه

برونگرایان و درونگرایان

به آلمانی یه ضرب المثلی هست که میگه: به تعداد زبونهایی که یاد می گیری، به همون نسبت به آدمهای بیشتری نزدیک میشی! من میگم: به تعداد آدمهایی که باهاشون آشنا میشی، "زبونهای" بیشتری یاد می گیری! هر کسی بدون در نظر گرفتن ملیت و زبون مادری، زبون خاص خودش رو داره، که ناشی از گنجینه ی اطلاعاتی و شخصیت منحصر به فرد خودشه! به نظر من این یکی از شاهکارهای طبیعته، که هیچ دو انسانی، چه از نظر شکل و شمایل و چه از نظر شخصیتی صد در صد یک جور نیستند. از اونجاییکه انساندوستی باور و مرام منه، دلم میخواد به انسانها نزدیک بشم، ازشون یاد بگیرم، در شادیها واحزانشون شریک باشم و تا اونجاییکه به عنوان یک "موجود خاکی" در توانم هست، در مشکلاتشون یاریشون کنم... شاید هم نامگذاری من (یاری دهنده) بی حکمت نبوده! متاسفانه چیزی رو که در این چند صباحی که مهمون این دنیای فانی بوده ام، بهش پی برده ام، اینه که تعداد آدمهای برونگرا توی این دنیا زیاد نیست... و نزدیک شدن به درونگرایان اصلاً کار راحتی نیست و گاهی نیاز به قدرتی خدایگونه داره!

هیچ نظری موجود نیست: