۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

هزینۀ تلویزیون

عموناصر درگیر کوچهای فراوونی توی زندگیش بوده که دیگه این رو همۀ عالم و آدم میدونن :) توی یکی از این کوچها که تصادفاً به میهن عزیز بود با بخشی از اداره جات دولتی اون دیار مجبور به تماس شدم که تا به اون ساعت فقط اسمشون رو شنیده بودم: گمرگ! چون موقع کوچ بارهامون رو از طریق شرکتهای حمل نقل فرستاده بودیم، کارمون به گمرگ کشید. میخوام بگم که چیزایی رو که توی اون چندین ده باری که مجبور شدم به اونجا برم و بیام تا وسائل شخصی خودم رو بتونم صحیح و سالم تحویل بگیرم، دیدم که هرگز ندیده بودم و به یقین دیگه هم هرگز نخواهم دید! البته هیچوقت نباید گفت هرگز، عموناصر!... باز یادت رفت انگار که قرار بود دیگه چیزی تو زندگی به تعجبت نندازه :) باری، بذارین این تجربۀ از اون دوران رو فقط در چند جمله براتون خلاصه کنم، یا شاید هم حتی فقط در یک جمله! از در ورودی این اداره که وارد میشی از دربون بگیرین تا بالاترین مرجعشون بدون استثنا، و جداً این قسمت بدون استثنا رو اینجا شدیداً روش تآکید میکنم، دستشون برای گرفتن "شاباش" درازه! و به هیچ عنوان حاضر نیستن قدمی بردارن تا اون پول زور نگیرن... آخ که خونم به جوش میاد وقتی یاد قیافه هاشون میفتم!
اصلاً میخواستم چیز دیگه ای بنویسم ها، یاد اون خاطرات که افتادم خونم دوباره به غلیان افتاد :) اونجا در اون ادارۀ گرامی متوجه شدم که در وطن هم بابت داشتن تلویزیون باید پولی پرداخت کنی. اولش فکر کردم که مثل اینجاست که همۀ مردم باید "قاعدتا" ماهانه هزینه ای برای کانالهای عمومی پرداخت بکنن ولی بعد متوجه شدم که اون پولی که گمرگ میخواست، البته صد در صد قانونی،  صرفاً مربوط به وارد کردن خود دستگاه تلویزیون بود و برای برنامه هاش در هر حال ملت جور دیگه ای پرداخت میکردن :)
اینجا ایده اشون اینه که رادیو و تلویزیون باید جدا از دولت و قوۀ حاکمه باشن. ایده بسیار خوبه و در اینکه دولت نباید هیچ نقشی در این رسانه ها داشته باشه، شکی نیست. به همین خاطر سازمان رادیو تلویزیون تا اونجایی که در توانشون باشه سعی میکنه مردم رو وادار به پرداخت بکنه! حتی کلی شایعه راه انداخته بودن که "ما مجهز به دستگاههای ردیابی هستیم و میدونیم که کیا توی خونه اشون تلویزیون دارن" و خلاصه از این داستانها! مرتب هم میان خونۀ مردم در میزنن و سؤال میکنن که آیا توی خونه اتون تلویزیون دارین یا نه؟ و اگر جواب مثبت بهشون بدین، بلافاصه از همون لحظه اسم شما رو وارد لیست خودشون میکنن و ظرف چند روز صورتحسابهاشون رو دریافت میکنین! از لحاظ قانونی البته حق ورود به خونه رو ندارن و باید به اون چیزی که شما میگین اعتماد کنن!
اشکال اساسیی که این داستان هزینۀ رادیو و تلویزیون داره اینه که این سازمان اونجورها هم که ادعا میشه غیروابسته نیست و سرانش در واقع تشکیل شدن از اعضاء احزاب سیاسی که به هر روی به طریقی در رابطه با دولت و قوۀ حاکمه هستن! نتیجتآً بحث بر سر اینکه آیا باید این هزینه رو پرداخت یا نه، زیاده و از روزی که ما به اینجا اومدیم همیشه این جدل بوده و هنوز هم ادامه داره... و در نهایت یک عده ای مثل بچه های خوب پرداخت میکنن و یک عده ای هم در رو به روی "غریبه ها" هرگز باز نمیکنن :) 

هیچ نظری موجود نیست: