۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

ادب از که آموختی

توضیح بعضی از احساسای آدم برای دیگران کار راحتی نیست! یعنی بعضی از احساسا هستند که برای همه جاافتاده است، مثلاً وقتی میگی که بچه ات رو دوست داری هیچکس با نگاه شک آمیز بهت نگاه نمیکنه چون یک چیز واضح و مبرهنه که آدم بچه اش رو دوست داره و بهش عشق میورزه! ولی آیا برای شما پیش نیومده که کسی یا چیزی رو دوست داشته باشین بدون اینکه هیچ توضیحی براش پیدا کنین؟ و وقتی حتی برای خودتون نمیتونین مسئله رو حلاجی کنین برای دیگران چطور میخواین وصفش کنید؟! میدونم که آدم لازم نیست همه چیز رو برای همه کس توضیح بده، ولی در انتها همیشه ممکنه پرسش پیش بیاد! یک موقعی از یکی که برام توی برهه ای از زمان خیلی عزیز بود، چیزی شنیدم که همیشه تو گوشم زمزمه اش هست. میگفت که دوست داشتن در واقع ربطی به طرف مقابل نداره و فقط و فقط توی درون خود آدماست. بگذریم که خودش بعدها توزرد از آب دراومد، ولی میگن حرف رو از هر کی شنیدی اگر معقول بود، بپذیر، حالا گوینده هر کی میخواد باشه! مثلای قدیمی همه اشون توش یک حقیقتی نهفته است و بیخود نبود که میگفتن: گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان! هر چه در او ناپسند دیدم از آن پرهیز کردم!

هیچ نظری موجود نیست: