۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

"نفسگیری"

انگار پاییز اینجا بهمون یک تخفیف یک هفته ای داده و قراره که این هفته همچنان از گرمای تابستونی لذت ببریم. پیش بینی شده که دمای هوای روز جمعه ممکنه تا بیست درجه بالای صفر هم برسه، که برای این موقع از سال در این دیار شمالی کمی غیر متداوله...
گرم بودن هوا به آدم انرژی دیگه ای میده و باعث میشه که آدم بتونه از خونه بیشتر بیرون بیاد. البته مثل همه چیز توی زندگی هم فایده داره و هم ضرر :) ضرر ضرر که نه، ولی خوب هوای خنک هم خودش یک حال دیگه ای داره، به خصوص وقتی آدم پیاده به سر کار بره و بیاد، گرما باعث میشه که وقتی رسیدی خونه عین موش آب کشیده بشی :)
از دیروز برای خودم برای چند هفتۀ آینده یک برنامه ای گذاشتم. میخوام یک ترتیبی به این "نفسگیری" های روزانه ام بدم. زندگی باید به حالت اولیه اش برگرده و این جزئی از زندگی من نبوده و نباید باشه. بعضیا ازش لذت میبرن و به همین خاطر خلاص شدن از دستش براشون خیلی مشکل میشه. خوشبختانه توی زندگی من این هرگز مشکلی نبوده، با بحرانها اومده و با تموم شدنشون هم راهش رو کشیده و رفته... ببینم اینبار هم میتونم این دشمن دیرینه رو در سفری که امیدوارم دیگه هرگز ازش فراغت پیدا نکنه، بدرقه کنم یا نه؟! بارهای قبل کاملاً به طور ناگهانی این کار رو کردم و خیلی هم موفقیت آمیز بود، ولی این بار با برنامه میخوام روزانه از میزانش بکاهم... خوب، عموناصر، دیگه چه نقشه هایی در سر داری، ها؟ :)

۲ نظر:

ناشناس گفت...

هر کسی زندگیش به داستان شبیه خوشحالم که داستانه زندگی عمو ناصر ما به جاهای خوبش رسیده ،به تصمیم های خوب و برنامهای خوبتر ،دشمن های گنده تر از اینو به درک واصل کردی این که دیگه کاری نداره
،خیلی برات خوشحالم ،روز های سرشار از آرامش برات آرزو میکنم به کوری چشم حسودان که داران دق میکنن

amunaaser گفت...

ممنون و متشکر! تازه کجاهاش رو دیدین، هنوز به جاهای خیلی خیلی خوبش نرسیده :))
با آرزوی شادی و تندرستی برای شما ناشناس گرامی