۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

سحرخیزی

فردا در این کشور تعطیل رسمیه، تعطیلی مذهبی یعنی روز عروج مسیح به آسمونها... هورا هورا :) خوشم میاد از اینا که وقتی باهاشون صحبت میکنی به اندازۀ یک ارزن اعتقادات مذهبی ندارن ولی تمام اعیادشون رو حفظ کردن و به شکلی خلاصه جشن میگیرن... و چرا که نه؟! هیچ اشکالی نداره از نظر من در هر حال، به خصوص که این احساس محفوظ نگه داشتن سننشون، به روز تعطیل برای ما بیانجامه :)
اگه تعطیلیهای توی این دیار رو یک بررسی اجمالی بکنیم کلاً اکثریتشون ریشه های دینی دارن. ولی همونطور که بالا بهش اشاره کردم مردمشون اصلاً مذهبی نیستن! شوینیست و ناسیونالیست هم نیستن و برعکس کشور همسایه اشون که خیلی تمایلات میهن پرستانه دارن، اینا اصلاً به اون شکل نیستن. یادم میاد که حدود دو دهۀ پیش که ما به اینجا کوچ کردیم خیلی از مردم حتی نمیدونستن روز ملیشون چه روزیه! تا همین چند سال پیش که بالاخره رگ غیرت ملیشون بالا زد و تصمیم گرفتن که به جهانیان بگن که نه بابا ما هم بلدیم و خلاصه روز ملیشون رو تعطیل رسمی اعلام کردن. از این جریان البته عموناصر بسیار خشنود و سرفراز گردید چون روز ملیشون مصادف با روز تولد پسرش بود! و چی از این زیباتر که در کشور میزبانت روز تولد فرزندت رو همه ساله جشن بگیرن. البته ناگفته نمونه که برای اینکه کارفرمایان عزیز از این جریان اخماشون تو هم نره و یک وقت ادعا کنن که این یک روز تعطیل اضافی در سال باعث رکود اقتصادیشون شده، یکی از روزهای تعطیل قدیمی رو "قرمزش" رو توی تقویم کمرنگ کردن! باز هم بگین که اینا کارشون درست نیست! :)
در هر حال فردا رو میشه صبح زود بلند نشد و گرفت خوابید! خودم که از نوشتن این جمله خنده ام گرفت، شما رو نمیدونم :)) عموناصر و خواب صبح؟! بعضی چیزا ژنتیکه و هیچ کاریش نمیشه کرد دیگه... سحرخیزی هم انگار از بدو تولد روی پیشونی ما داغ زده شده و فقط بهتره که پذیرفتش! تنها تسلی موجود در این میون اینه که حداقل میدونی که "چند تای دیگه" هم هستن که این "بیماری ژنتیکی" تو رو دارن... و تنها نیستی D:... سحرخیز باش تا کامروا باشی!

هیچ نظری موجود نیست: