۱۳۹۱ آذر ۲۹, چهارشنبه

روی واقعی زندگی

تماس دوستای قدیمی آدم رو همیشه سرحال میاره، حالا به هر شکلش که میخواد باشه، تلفن، ایمیل، پیامک... فاکس، تلکس و نامه ( مثل اینکه دیگه زدم توی خط عهد دقیانوس:))...
گفت: عموناصر، پس چرا دیگه نمینویسی؟
گفتم: چرا بابا، من که سعی میکنم، اگه هر روز هم نشه، بالاخره چند روز یکباری بنویسم! اصلاً اسم اینجا رو هم به همین خاطر "گاه نوشتهای عموناصر" گذاشتم، چون بعضی اوقات جداً فرصت نوشتن نیست و گاهی هم حال و هواش وجود نداره... و من از چیزی که بیزارم اینه که بخوام بنویسم فقط برای اینکه چیزی نوشته باشم!
گفت: میدونم این رو که سعی میکنی مرتب یک چیزایی بنویسی، اما من منظورم اون داستانهاته، که من سخت دنبال میکنم... بابا، ما رو حسابی توی خماری گذاشتی آخه، برادر :) قرار نبود که اینجوری عادتمون بدی و بعدش هم از اون بالا یک دفعه، ما رو ولمون کنی پایین...
خنده ام گرفت، خودمم نمیدونستم که نوشتن هم میتونه عادت زا باشه و نرسیدنش به مردم مایۀ  خماریشون بشه...
گفتم: دوست خوبم، نوشتن اون مجموعه ها یک حال و هوای خاصی نیاز داره، که بدون اون، نوشتن صرفاً میشه روایت کردن. راستش رو بخوای، چند وقتی هست که دلم میخواد دوباره نوشتنشون رو از سر بگیرم ولی از تلخیها نوشتن وقتی که توی شیرینیها به سر میبری اصلاً کار آسونی نیست ؛) میفهمی که چی میگم؟!
از پشت تلفن نمیدیدم که داره سری با میلی به تأیید تکون میده ولی صدای اون تأیید کاملاً از اون طرف خط قابل شنیدن بود. در عین حال مطمئن بودم که دقیقاً متوجه منظور من نشده و لحن مأیوسانه اش رو میشد به طور تمام و کمال تشخیص داد! ... و خداحافظی کرد تا دوباره خدا میدونه که کی باز با هم تماسی داشته باشیم و گپی بزنیم!
خیلی دلم میخواست میتونستم بیشتر براش توضیح بدم، ولی چطور میتونستم وقتی که برای خودم هم همه چیز رؤیایی دست نیافتنی نه فقط برای این دنیا بلکه حتی برای دنیاهایی دیگر و دیگر، جلوه میکنه! ای امان از دست تو زندگی، که هیچ چیزت معلوم نیست! گاهی اوقات جادوگر پیر و عجوزه ای میشی که نفرت رو در من به معنای واقعی کلام زنده میکنی چنان که حالم ازت و از بازیهای ناجوونمردانه ات به هم میخوره، و یک موقع هایی هم بدون هیچ اخطاری از قبل، اینقدر مهربون و دلسوز میشی، اینقدر دست عطوفت به سرم میکشی که خودم به شک میفتم، ای زندگی! آخه من قربون اون هیکل ورزشیت برم، کدوم روت رو باور کنم من... کدوم روت واقعیه؟!

۱ نظر:

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.