باز هم مه و باز هم مه! تصمیم گرفته بودم یک سفر کوتاه انجام بدم ولی وقتی صبح بیدار شدم و پرده ها رو به کناری زدم پشیمون شدم. رانندگی توی این هوا اصلاً حال نمیده. حالا بایستی دید، شاید هم در طول روز تغییری حاصل شد و بشه این تصمیم رو عملی کرد...
با دوستی دیشب تلفنی صحبتی نسبتاً طولانی داشتیم. جالب اینجاست که هر وقتی با هم صحبت میکنیم همیشه موضوع به یک جا ختم میشه! صحبت همیشه در مورد زندگیه و اینکه راه حل چیه و چطور باید زیست... راستش باید پذیرفت که دنیا تغییر کرده. وقتی ماها بچه بودیم بهمون یاد میدادن که درس میخونین، بزرگ میشین، ازدواج میکنین و صاحب بچه میشین و تا آخر عمرتون به خوبی و خوشی زندگی میکنین. ولی امروز دیگه تنها چیزی که از اون تئوریها مصداق داره فقط همون قسمت بزرگ شدنشه! درس خوندن دیگه به طور قطع برای جوونای امروز یک گزینۀ واضح و مبرهن نیست! دیپلم رو که میگیرن، حداقل توی جوامع این طرف به این فکر میفتن که برن مسافرت کنن و دنیا رو بگردن، بعدش میان و شاید چندین سال توی خط کار میزنن و بعد از اون تازه راجع به این مسئله فکر میکنن که آیا درس خوندن به گروه خونشون میخوره یا نه! ازدواج کردن هم دیگه کلاً داره انگاری دِمُده میشه! از این رابطه تو اون رابطه، شاید چند صباحی رو هم با کسی زیر یه سقف باشن و شاید هم چندین سال. بعدش تازه تصمیم میگیرن که آیا زیر برگه رو امضا بکنن یا نه و این وسط شاید هم چند تا بچه قد و نیم قد از راه برسن. ازدواج که کردن به چند ماه و در بهترین شرایط به چند سال نمیکشه که از هم جدا میشن و دوباره روز از نو و روزی از نو!
چند ماه پیش وقتی که یک روز یکشنبه شوک اساسی رو به من وارد کردن، همینجا نوشتم که عشق و عاشقی و همۀ این حرفها دروغه، همه اش حساب و کتابه! درسته که در اون حالت یأس و نامیدی نوشتن یه همچین چیزی از طرف من کاملاً طبیعی بود و شاید هم کمی شدید بود، ولی متأسفانه یه واقعیتی در پس این پرده نهفته است! معیارها تغییر کرده و آدم باید واقع بین باشه. دیگه آدما به خاطر اینکه عاشق هم میشن و دلشون میخواد به خاطر این عشق تا آخر عمرشون به پای هم پیر شن، با هم ازدواج نمیکنن! به زبون آوردن این واقعیت تلخ خیلی سخته، ولی بهتره که آدم این جام هلاهل رو یکبار سر بکشه و بپذیره که: ازدواج هرگز گزینۀ درستی نیست، به هیچکس بیشتر از اونی که ارزشش رو داره نبایست ارج نهاد و در انتها هیچکس به اندازۀ خودت قدر تو رو نخواهد دونست، بنابرین قدر خودت، قدر سلامتیت و قدر چیزایی رو که توی زندگی داری بدون، واز همۀ اینه مهمتر خودت رو دوست داشته باش... چون دست آخر هیچکس دیگه ای توی این دنیا به اندازۀ خودت به فکرت نخواهد بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر