۱۳۹۱ فروردین ۲۴, پنجشنبه

شکر زندگی را (Gracias A La Vida)

اینقدر این ترانه زیباست که تمام وجود آدم رو رعشه ای فرا میگیره وصف ناپذیر... شکر زندگی را، شکر زندگی را...


Mercedes Sosa - Gracias A La Vida

Gracias a la vida que me ha dado tanto
شکر زندگی را که به من این چنین بخشندگی کرد.
Me dio dos luceros que cuando los abro
او به من دو ستارۀ نورانی عطا کرد که چون باز کنیشان
Perfecto distingo lo negro del blanco
سیاه را از سپید کاملاً متمایز سازی
Y en el alto cielo su fondo estrellado
و در اوج آسمان با زمینه ای درخشان
Y en las multitudes el hombre que yo amo
و در میان آن انبوه، مردی را که دوست میدارم.

{Gracias a la vida que me ha dado tanto
شکر زندگی را که به من این چنین  بخشندگی کرد.
Me ha dado el oído que en todo su ancho
او به من گوش را عطا کرد که به پهنایش
Graba noche y día grillos y canarios
دریابم شب و روز را، جیرجیرک و قناری را
Martillos, turbinas, ladridos, chubascos
(صدای) چکشها، توربینها، پارس (سگها)  و شرشر باران را،
Y la voz tan tierna de mi bien amado
و صدای لطیف محبوبم را.}

Gracias a la vida que me ha dado tanto
شکر زندگی را که به من این چنین  بخشندگی کرد.
Me ha dado el sonido y el abecedario
به من صدا را عطا کرد و الفبا را
Con él, las palabras que pienso y declaro
که با آن مرا کلماتی است برای اندیشیدن و به زبان آوردنِ
Madre, amigo, hermano
مادر، دوست، برادر،
Y luz alumbrando la ruta del alma del que estoy amando
و نوری که روشنگر است، آنچنان که روح معشوقم.

Gracias a la vida que me ha dado tanto
شکر زندگی را که به من این چنین بخشندگی کرد.
Me ha dado la marcha de mis pies cansados
او به من توان راه رفتن با پاهای خسته ام را عطا کرد
Con ellos anduve ciudades y charcos
که با آنان زیر پا گذاشته ام شهرها و برکه ها را،
Playas y desiertos, montañas y llanos
سواحل و صحراها را، کوهها و دشتها را،
Y la casa tuya, tu calle y tu patio
و خانۀ تو، خیابان تو و ایوان ترا.

Gracias a la vida que me ha dado tanto
شکر زندگی را که به من این چنین  بخشندگی کرد.
Me dio el corazón que agita su marco
او به من قلب عطا کرد که در قفس (سینه) میلرزد،
Cuando miro el fruto del cerebro humano
 آنگاه که می بینم ثمرۀ مغز آدمی را ،
Cuando miro el bueno tan lejos del malo
آنگاه که میبینم نیک را فاصله ای است از بد،
Cuando miro el fondo de tus ojos claros
آنگاه که مینگرم به بطن چشمان درخشنده ات .

Gracias a la vida que me ha dado tanto
شکر زندگی را که به من این چنین  بخشندگی کرد.
Me ha dado la risa y me ha dado el llanto
او به من خنده را عطا کرد، و به من گریه را عطا کرد
Así yo distingo dicha de quebranto
که با آن دو، شادی را از رنج تمایز دهم،
Los dos materiales que forman mi canto
دو عنصر اصلی که ترانۀ مرا می سازد
Y el canto de ustedes que es el mismo canto
چنان که ترانۀ ترا که از آن من نیز می باشد
Y el canto de todos que es mi propio canto
و ترانۀ همگان که ترانۀ خویشتن خویش می باشد.

Gracias a la vida, gracias a la vida
شکر زندگی را، شکر زندگی را!
Gracias a la vida, gracias a la vida
شکر زندگی را، شکر زندگی را!

هیچ نظری موجود نیست: