My immortal - Evanescence
I'm so tired of being here, suppressed by all my childish fears
خسته ام از بودن در اینجا، تحت فشار ترسهای کودکانه ام
And if you have to leave, I wish that you would just leave
و اگر چاره ای به جز رفتنت نیست، ای کاش که میرفتی
Your presence still lingers here and it won't leave me alone
هنوز در اینجا حضور داری و حضورت مرا به حال خود رها نخواهد کرد
These wounds won't seem to heal, this pain is just too real
این زخمها به نظر نمیرسند که التیام یابند، درد بیش از اندازه واقعیست
There's just too much that time cannot erase
بیشتر از آنست که زمان بتواند آنرا محو کند
When you cried, I'd wipe away all of your tears
زمانی که گریستی، اشکهایت را پاک کردم
When you'd scream, I'd fight away all of your fears
زمانی که فریاد برآوردی، تمامی واهمه هایت را به دور راندم
And I held your hand through all of these years
و دستت را درتمامی این سالها در دست داشتم
But you still have all of me
لیکن تو هنوز صاحب همۀ وجودم میباشی
You used to captivate me by your resonating light
تو با نور مشعشعت مرا میفریفتی
Now, I'm bound by the life you left behind
و اکنون من اسیر زندگیی میباشم که تو به جای گذاشتی
Your face it haunts my once pleasant dreams
چهره ات مرا در رؤیاهایی که زمانی مطبوع بودند تعقیب میکند
Your voice it chased away all the sanity in me
آوایت همۀ عقل و هوشم را میبرد
These wounds won't seem to heal, this pain is just too real
این زخمها به نظر نمیرسند که التیام یابند، درد بیش از اندازه واقعیست
There's just too much that time cannot erase
بیشتر از آنست که زمان بتواند آنرا محو کند
When you cried, I'd wipe away all of your tears
زمانی که گریستی، اشکهایت را پاک کردم
When you'd scream, I'd fight away all of your fears
زمانی که فریاد برآوردی، تمامی واهمه هایت را به دور راندم
And I held your hand through all of these years
و دستت را درتمامی این سالها در دست داشتم
But you still have all of me
لیکن تو هنوز صاحب همۀ وجودم میباشی
I've tried so hard to tell myself that you're gone
تلاشی بس صعب نموده ام تا به خود بگویم که تو دیگر نیستی
But though you're still with me, I've been alone all along
ولیکن اگرچه هنوز با منی، تمامی این مدت را در تنهایی به سر برده ام
When you cried, I'd wipe away all of your tears
زمانی که گریستی، اشکهایت را پاک کردم
When you'd scream, I'd fight away all of your fears
زمانی که فریاد برآوردی، تمامی واهمه هایت را به دور راندم
And I held your hand through all of these years
و دستت را درتمامی این سالها در دست داشتم
But you still have all of me, me, me
لیکن تو هنوز صاحب همۀ وجودم میباشی، همۀ وجودم، همۀ وجودم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر