۱۳۸۶ بهمن ۱۰, چهارشنبه

یک دو، دو سه، سه چهار، چهار پنج...

امروز صبح که از خواب بیدار شدم، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که چقدر جالبه که آدم اگر بخواد میتونه برای اعداد همیشه یک ترتیبی پیدا کنه! منظورم اینه که پارسال دو و دو، سه و سه، و چهار و چهار بود و حالا امسال میشه گفت:
اولش یک و دو بود... یک چند به کودکی به استاد شدیم، یک چند ز استادی خود شاد شدیم
بعدش دو وسه بود... ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست، درياب که هفته دگر خاک شده‌ست
سه و چهار هم اومدند ... ای دوست بيا تا غم فردا نخوریم، وين يکدم عمر را غنيمت شمريم
و سر انجام نوبت چهار و پنجه که خودی نشون بدند... افسوس که نامه ی جوانی طی شد، وان تازه بهار زندگانی دی شد...
به قول اینجاییها هیپ هیپ هورا :)

هیچ نظری موجود نیست: