آدما بیشتر وقتا ندای درونیشون رو اهمال می کنند و سعی می کنند بر اساس شواهد و قرائن مسائل رو بررسی کنند. چشم پوشی کردن از این ندای درونی گاهی اوقات برای آدم واقعاً گرون تموم میشه و چه بسا باعث به هدر رفتن سالیان سال از عمرش بشه... از طرف دیگه، فقط گوش فرا دادن به این ندا هم کار ساده ای نیست، چون صرفاً یک احساسه و شاید بیشتر اوقات هم خیلی ضعیف!... ولی به هر حال وجود داره و سؤال نهایی اینجاست: آیا باید چشمها رو بست و به این ندای باطنی گوش داد یا باید گوشهای درونی را بسته، با چشمان باز به سمت جلو رفت؟؟ ... سؤال سختی مطرح کردم، اینطور نیست؟... من که هنوز جوابی برای این پرسش پیدا نکردم... شاید هم واقعاً یک جواب نداره!... نمیدونم!...ا
۲ نظر:
باید به این ندای باطنی گوش داد و با چشمان باز به سمت جلو رفت...مگه اینطوری نمی شه؟
ندای باطنی همیشه با اونیکه چشم میبینه، همخونی نداره... اگه داشته باشه که دیگه مسئله ی غامضی در کار نیست!...ا
ارسال یک نظر