۱۳۸۵ شهریور ۳, جمعه

جدایی

دلم اصلاً نمی خواست که اون چراغ سبز بشه... پیش خودم در اون لحظه فکر می کردم کاش چراغ برای همیشه قرمز می موند، تا ما اون جلوتر بر سر اون دوراهی راهمون از هم جدا نشه و با چشمانی مملو از دلتنگی و تمنا دور شدن همدیگه رو از درون آینه ها نظاره گر نباشیم... کاش میشد کلمه ی جدایی رو از تمامیه زبانهای دنیا حذف کرد... کاش میشد این واژه رو در زبان عشق خط زد... کاش میشد...ا

۳ نظر:

ناشناس گفت...

..motmaen bash agar in vajeh vojood nadasht, vajehe "eshgh" mafhoomi peyda nemikard

bazi az vajeha va lahzeha ejtenab napaziarand....

amunaaser گفت...

متأسفانه و یا شاید هم خوشبختانه، کاملاً درسته! اگر بیماری نباشه، قدر عافیت دونسته نمیشه، بدون درد، آسایش بی معنیه و بدون لحظات جدایی آدما شاید اون طور که باید و شاید قدر عشق رو نمی دونند!...ا

ناشناس گفت...

vay! che roohe latifi.........