آب و هوای دیوانۀ دیوانه ای داشتیم امسال! یعنی اگه بهتر بخوایم در این مورد اظهار نظر بکنیم، وضعیت جوی در سالهای اخیر درکل دنیا به کلی به سرش زده! دائماً آماره که از چپ و راست به گوش و چشم آدم میرسه که: گرمای این سال در چند ده سال اخیر بی سابقه بوده، بارش برف در فلان جا در پنجاه سال گذشته اصلاً سابقه نداشته، سرمایی که امسال اومده عجیب و غریب بوده تا حد اعلا... باور کنین که این پرنده های بیچاره که به عادت همیشگیشون اول فصل سرما به مناطق گرمسیرتر کوچ میکردن امسال به طور اساسی قاطی کرده بودن و نمیدونستن که تکلیفشون چیه، برن یا بمونن! در تمام این سالهایی که توی این دیار قطبی سکونت داشتم سابقه نداشت که توی چلۀ زمستون صدای چهچه این موجودات کوچولو رو بشنوم، ولی امسال شنیدم!
ولی خوب از دیوانگی هوا که بگذریم شنیدن آواز پرنده ها اول صبح لطف دیگه ای داره حتی اگر از در استیصالشون باشه و اینکه چه باید بکنن! حالا پرنده ها که از روی غریزه میخونن و حتی اگر هم گاهی "خروس بی محل" بشن و وقت و بیوقت زیر آواز بزنن نمیشه ازشون خرده ای گرفت، اما وقتی آدما "چهچه مجازی" سر میدن و در محیط "توییتر" (که به یقین بر همگان واضح و مبرهنه که در زبان انگلیسی که بعد از جنگ جهانی دوم زور زورکی اومد و خودش رو به عنوان "زبان جهانی" جا زد، معنای آوای پرندگان رو میده) صدای آوازشون رو به گوش جهانیان میرسونن، اونم هر جور و هر وقت که بخوان، در اونصورت باید این رفتارشون رو به حساب چی گذاشت؟!
واقعیتش، بااینکه وبلاگنویسی یدی طولانی تر از توییتر نویسی داره، ولی نمیدونم چرا در بین سیاستمدارهای این کشور و چه بسا کشورهای دیگۀ دنیا توییتر خیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفته! احتمالاً به خاطر کوتاه نویسیه و اینکه وقت کمتری برای نوشتن باید صرف کرد و طبیعتاً خوندنش هم برای خواننده ها آسونتره. نکتۀ جالب اینجاست که این سیاستمداران گرامی در حالت عادی چونه هایی بسیار "مقوی" دارند و در درازه گویی و قلمفرسایی خدایی رو بنده نیستن، حالا چرا در این مورد کوتاه نویسی رو ترجیح میدن، اون هم خودش جای تفکر و تعمق داره... و برای حسن ختام این مطلب کوتاه آدینه روز این هفته: یکی از سران دولت وقت این کشور در مورد رئیس حزب رسماً ضد خارجی این دیار امروز در توییتر خودش اینچنین نوشته "از گفته های اخیر آقای ... حالت استفراغ به من دست میده" یعنی برای بیان چنین احساساتی فکر میکنم محدودیت 140 حرف در توییتر که حداکثر طول یک نوشته رو تعیین میکنه، شاید کافی باشه... شاید هم برای گفتن بعضی چیزا جداً نیاز به گزافه گویی نباشه :)
ولی خوب از دیوانگی هوا که بگذریم شنیدن آواز پرنده ها اول صبح لطف دیگه ای داره حتی اگر از در استیصالشون باشه و اینکه چه باید بکنن! حالا پرنده ها که از روی غریزه میخونن و حتی اگر هم گاهی "خروس بی محل" بشن و وقت و بیوقت زیر آواز بزنن نمیشه ازشون خرده ای گرفت، اما وقتی آدما "چهچه مجازی" سر میدن و در محیط "توییتر" (که به یقین بر همگان واضح و مبرهنه که در زبان انگلیسی که بعد از جنگ جهانی دوم زور زورکی اومد و خودش رو به عنوان "زبان جهانی" جا زد، معنای آوای پرندگان رو میده) صدای آوازشون رو به گوش جهانیان میرسونن، اونم هر جور و هر وقت که بخوان، در اونصورت باید این رفتارشون رو به حساب چی گذاشت؟!
واقعیتش، بااینکه وبلاگنویسی یدی طولانی تر از توییتر نویسی داره، ولی نمیدونم چرا در بین سیاستمدارهای این کشور و چه بسا کشورهای دیگۀ دنیا توییتر خیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفته! احتمالاً به خاطر کوتاه نویسیه و اینکه وقت کمتری برای نوشتن باید صرف کرد و طبیعتاً خوندنش هم برای خواننده ها آسونتره. نکتۀ جالب اینجاست که این سیاستمداران گرامی در حالت عادی چونه هایی بسیار "مقوی" دارند و در درازه گویی و قلمفرسایی خدایی رو بنده نیستن، حالا چرا در این مورد کوتاه نویسی رو ترجیح میدن، اون هم خودش جای تفکر و تعمق داره... و برای حسن ختام این مطلب کوتاه آدینه روز این هفته: یکی از سران دولت وقت این کشور در مورد رئیس حزب رسماً ضد خارجی این دیار امروز در توییتر خودش اینچنین نوشته "از گفته های اخیر آقای ... حالت استفراغ به من دست میده" یعنی برای بیان چنین احساساتی فکر میکنم محدودیت 140 حرف در توییتر که حداکثر طول یک نوشته رو تعیین میکنه، شاید کافی باشه... شاید هم برای گفتن بعضی چیزا جداً نیاز به گزافه گویی نباشه :)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر