۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

احساس خفقان

یک استادی توی دانشکده داشتیم که همیشه می گفت والدین بزرگترین دشمنان فرزندان خودشون هستند! ادعای جالبیه، اینطور نیست؟! البته منظور این شخص به زمانی بود که فرزندان بیمار میشند و پدر و مادرها با گم کردن دست و پای خودشون و دوستیهای "خاله خرسه" باعث وخیم تر شدن اوضاع میشند!ا واقعاً گاهی ما پدر و مادرها رفتارهای عجیبی ازمون سر میزنه! اولاً که میخواهیم که تمامیه آرزوهای دست نیافته مون رو بچه هامون به دست بیارند بدون اینکه ازشون بپرسیم که خودشون از زندگی چی میخوان، ثانیاً اگر به انتخاب خودمون و از همه مهمتر در وهله ی اول به خاطر خودمون کاری براشون میکنیم، انتظار داریم که اونها تا آخر عمر عبد و عبید ما باشند! اگر هم اعتراضی کردند که بابا ما کجا رو باید امضاء کنیم تا شما به ما اجازه ی نفس کشیدن بدید، دادمون به هوا میره که: تمام عمرمون رو پای شما گذاشتیم و اینه مزد ما؟!ا
هیچکس نیست که بهمون بگه که: آخه، مرد حسابی، زن حسابی... مگه این طفلک ها تقاضای رسمی مبنی بر آوردنشون به این دنیای فانی رو ازتون کردند؟! حق پدر و مادری رو در حق فرزندانتون به جا بیارید و احساس همیشه مورد حمایت بودن بدون قید و شرط رو بهشون بدید، نه احساس خفقان...ا

هیچ نظری موجود نیست: