۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

روز از نو و روزی از نو

امروز اینجا برعکس جمعه های دیگه روز تعطیل بود یا به عبارتی هنوز هم هست چون به نیمۀ شب هنوز پاسی مونده. نمیدونم دقیقاً چطور میشه اسم این روز رو ترجمه کرد، ولی اولین کلمه ای که به ذهنم میرسه سیزده بدره، یعنی درست سیزدهمین روز بعد از روز تولد مسیحه. نمیدونم که آیا اینا این سنت رو از روی ما کپی کردن یا ما از اونا، ولی از اونجایی که سنتهای ما قدمت خیلی زیادی دارن به احتمال خیلی زیاد گزینۀ اول محتملتره. در مجموع اگر به سنتهای مربوط به اعیادمون نگاهی بندازیم از این چیزهای مشترک زیاد میشه پیدا کرد، مثلاً همونجور که ما توی عید نوروز تخم مرغ رنگ میکنیم، اینها هم توی عید پاکشون همون کار رو انجام میدن، یا مراسم قاشق زنی که در خونه ها میرن و ملت چیزی توی کاسه ها میریزن، عیناً در اینجا هم توی عید پاک انجام میشه، یعنی بچه ها با لباسهای رنگ و وارنگ در خونۀ همسایه ها رو میزنن و طلب شیرینی و شکلات میکنن...
به هر صورت تعطیلی این جمع باعث شد که آخر هفتۀ ما طولانی تر بشه. هفته ای که گذشت با اینکه هفتۀ کاری معمولی بود ولی هنوز خیلی ها مرخصی بودن و از ترافیک سبک توی خیابونها کاملاً مشهود بود که شهر حالت معمولی نداره، به خصوص وقتی مدارس هم تعطیل باشن، اثرش بیشتر در خلوتی شهر مشخص میشه. از دوشنبه ولی دیگه اوضاع به حالت عادی خودش باز خواهد گشت، مدارس باز میشن و همۀ اونایی که تعطیلات دو هفته ای داشتن دوباره به زندگی عادی برمیگردن، به قولی دوباره روز از نو و روزی از نو... و دیگه تا چند ماه دیگه از تعطیلات در این دیار خبری نخواهد بود!

هیچ نظری موجود نیست: