۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۶, چهارشنبه

روح خسته

دیروز دوست دیرینه ام بهم زنگ زد. میدونست که دوشنبه قراره برگردم و به طوری کاملاً طبیعی نگران بود! راستش قبل از سفرم هر کی ازم در این باب سؤال میکرد بهش میگفتم: میدونی چیه؟ رفتن به اون دیار همیشه با خودته و برگشتنش با خداست! و این جداً عین واقعیته متأسفانه... بله، داشتم میگفتم... ازم راجع به سفر پرسید. گفتم ای بابا نپرس که کردی کبابم :) این دفعه واقعاً شاهکار بود! دوست ندارم وارد جزئیات بشم، فقط انقدر رو بهت بگم که ماهایی که مدت زمان زیادیه از نزدیکانمون دور افتادیم دیگه همه امون به شکلی جزو "فراموش شدگانیم"! جالب اینجاست که دیدم اون هم دقیقاً همین تجربه ی من رو داره و در آخرین دیداری که سالها پیش با نزدیکان خودش داشته همین احساس من بهش دست داده بوده! بهم گفت: دوست من، نباید تقصیر رو در اونها جستجو کنی! این ما هستیم که تغییر کردیم وگرنه اونها همونهایی هستند که قبلاً بودند. به خاطر همینه که دیگه طاقت نداریم و وقتی دوباره با همون حرفها، طعنه ها، نیش ها و کنایه ها مواجه میشیم، به چشمانمون غریبه ای بس نمیاند. خوشحال باش که این فرصت رو پیدا کردیم که تغییر کنیم، چونکه تغییر کار ساده ای نیست...
سفری بسیار کوتاه بود که در اون هم جسم و هم روح خسته شد. جسم بالاخره بعد از مدتی دوباره خودش رو پیدا خواهد کرد ولی زمانی بس دراز خواهد برد تا این روح خسته و آزرده دوباره آرامش خودش رو به دست بیاره...:(

۲ نظر:

جهانگرد گفت...

سلام
عموناصر عزیز شاید این تاثیر فرهنگی محیط بر زندگی وشخصیت باشد چه برای خارج نشینان چه برای داخل کشوری ها تفاوت فرهنگ واقتصاد وسیاست از ادم ها شخصیت هایی متضاد وگاهی کاملا مخالف می سازد من در اینجا شاهد هستم چه بسیار افکاری که دوستان وهموطنان خارجج نشین ما با انها سرو کار دارندوسرو کله می زنند در حالی که ما اصلا ان افکار را محسوب نمی کنیم وبرای ان افکار هیچ اهمیتی نمی دهیم گاهی هم انها را سوسول بازی وننه من غریبم تلقی می کنیم

amunaaser گفت...

جهانگرد عزیز!
هیچ فرهنگی بدون ایراد نیست و همه ی جوامع نواقص خاص خودشون رو دارند. من اصلاً منظورم این نبود و نیست که اینجایی ها فرهنگی درست و بدون نقص دارند و همونطور که میبینی بارها و بارها مسائل فرهنگی این جامعه رو زیر سؤال بردم و خواهم برد! ولی باید قبول کرد که وطن ما مشکلات فرهنگی بسیار عمیقی داره و اونها رو تا ازشون به صورت فیزیکی دور نشی و به دوراندازش نگاه نکنی، به وضوح نمیتونی ببینیشون! این اتفاقیه که برای خیلی از ماها دور از وطنها میفته... هر چی هم که زمان بیشتر میگذره اینها مشهودتر میشن!