۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

"آقای هالو"

داشتم به این مسئله فکر میکردم که آیا ما از گذشته هامون  به اندازه ی کافی درس میگیریم؟ یا همینقدر که خودمون میدونیم و دیگران میدونند که یک سری اتفاقات ناخوشایند افتاده، برای برشمردن اونها به عنوان تجربه کفایت میکنه؟ آیا نباید حوادث و اتفاقاتی رو که در زمان ماضی افتاده، در پیش کلاه خود یعنی بهترین قاضی دنیا، گذاشت و بررسی کرد که: خوب، همه ی این جریانها پیش اومد، یکی مظلوم بود و دیگری ظالم، یکی مُرد و یکی مُردار شد یکی هم به غضب خدا گرفتار شد... ولی من این وسط چی یاد گرفتم؟! آیا اگر زمان رو میشد به عقب بازگردوند و دوباره با همون داستانها رویارویای شد، اونوقت من به چه شکلی رفتار میکردم؟ باز هم مثل "آقای هالو" و "گوسفندوار"؟!... خوبه که آدم گذشته ها رو فراموش کنه و به جای نگاه کردن به عقب، دائماً به جلو نگاهی داشته باشه! ولی اول باید اونا رو پردازش کنه و کم و کاست هاش رو بسنجه تا اگر دوباره باهاشون روبرو شد بیگدار به آب نزنه ... وگرنه هیچ چیز توی زندگی یاد نگرفتی و اشتباهات گذشته ات رو نه یکبار بلکه صدها بار تکرار خواهی کرد... زندگی این چنینه و زندگی همینه! 

۱ نظر:

جهانگرد گفت...

سلام
اگر دنبال موفقیت در زندگی باشیم وهدفمند باشیم مثل یارانه های هدفمند در نظام اقتصادی دکتر احمدی نژاد
ان وقت باید از گذشته عبرت بگیریم اما اگر می خواهیم در زندگی باری به هر جهت باشیم وموفق هم باشیم باز مثل سیستم اقتصادی دکتر احمدی نژاد دیگر احتیاج به عبرت مبرت نداریم