نباید از حق گذشت و باید واقعیت رو گفت: یکی از مشکلترین کارهای دنیا موارد حقوقیه و از اون بدتر وقتی پای قضاوت به میون بیاد. من فکر میکنم که کاری سخت تر از کار یک قاضی توی این کره ی خاکی وجود نداشته باشه! چه مسئولیت بزرگیه که با در دست داشتن شاید فقط یک سری شواهد عینی و ضمنی بخوای سرنوشت یک همنوع دیگه ات رو تعیین کنی... و چه آسون گاهی اوقات آدما خودشون رو در جایگاه قضاوت قرار میدند و احکامی رو در مورد دیگران صادر میکنند! آدما هرگز در درون همدیگه نیستند و هیچکس نمیتونه بگه که توی ذهن بغل دستیش چی میگذره. اگر نظری در مورد انسان دیگه ای داریم، صرفاً بر اساس یک سری حدس و گمانه، بنابرین شاید در بیشتر موارد بهتر باشه که ما آدما قبل از اینکه چکش چوبین رو بلند کنیم و بر میز قضاوت فرود بیاریم، یکبار دیگه راجع بهش فکر کنیم، زیرا که شاید روزی خودمون زیر تازیانه های قضاوت دیگران قرار بگیریم:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو
آنکس که گنه نکرده وزیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر