۱۳۸۵ تیر ۸, پنجشنبه

حیلت رها کن عاشقا

این شعر لطیف و زیبا از رومی رو تقدیم به تو دوست "اسرارآمیزم" می کنم، باشد که در این روزهای ...سالگی دمی همدم لحظات آزادیت باشد...ا



حیلت رها کن عاشقا - با صدای شاملو


حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو، دیوانه شو
واندر دل آتش در آ ، پروانه شو ، پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن ، هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان ، همخانه شو ، همخانه شو
رو سینه را چون سینه ها ، هفت آب شوی از کینه ها
وانگه شراب عشق را ، پیمانه شو ، پیمانه شو
باید که جمله جان شوی ، تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی ، مستانه شو ، مستانه شو
چون جان تو شد در هوا ، زافسانۀ شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان ، افسانه شو ، افسانه شو
اندیشه ات جایی رود ، وانگه تو را آنجا کشد
ز اندیشه بگذر ، چون قضا ، پیشانه شو ، پیشانه شو
قفلی بود میل و ، هوا ، بنهاده بر دلهای ما
مفتاح شو ، مفتاح را دندانه شو ، دندانه شو
گر چهره بنماید صنم ، پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم ، رو شانه شو ، رو شانه شو
تا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیدق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو ، فرزانه شو
شکرانه دادی عشق را ، از تحفه ها و مال ها
هل مال را ، خود را بده ، شکرانه شو ، شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی ، یک مدتی حیوان شدی
یک مدتی چون جان شدی ، جانانه شو ، جانانه شو

هیچ نظری موجود نیست: