۱۳۹۱ شهریور ۱۵, چهارشنبه

سقف

به مناسبت سالمرگ فرهاد مهرداد، صدایی که به سادگی دوباره تکرار نخواهد شد... روحش شاد و یادش همیشه زنده بادا!

فرهاد - سقف
شعر: ایرج جنتی عطایی

تو فکر یک سقفم
یک سقف بی روزن
یه سقف پا برجا
محکم تر از آهن

سقفی که تن پوش هراس ما باشه
تو سردی شب ها لباس ما باشه

سقفی اندازۀ قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف لحظه ها
واسۀ پیچیدن بوی اطلسی

زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره می گم
از تو و از خواستن تو میگم و دوباره می گم
زندگیمو زیر این سقف با تو اندازه می گیرم
گم می شم تو معنی تو، معنی تازه می گیرم

سقفمون افسوس و افسوس
تن ابر آسمونه
یه افق، یه بی نهایت
کمترین فاصلمونه

تو فکر یک سقفم
یه سقف رویایی
سقفی برای ما
حتی مقوایی

تو فکر یک سقفم
یک سقف بی روزن
سقفی برای عشق
برای تو با من

سقفی اندازۀ قلب من و تو
واسۀ لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینه ها
واسۀ پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف، اگه باشه، پر می شه از گرمای تو
لختی پنجره هاشو می پوشونه دستای تو
زیر این سقف خوبه عطر خود فراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم اول ترانه پاشیم

سقفمون افسوس و افسوس
تن ابر آسمونه
یه افق یه بی نهایت
کمترین فاصلمونه

تو فکر یک سقفم

هیچ نظری موجود نیست: