۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

لبخندش

 امروز صبح طبق معمول همیشه اول صبح وقتی فیسبوک رو باز کردم، شعری از دوست دیرین اونجا بود که ضمیمۀ عکس نوۀ تازه به دنیا اومده اش کرده بود. خدای من، عجب احساسی باید باشه نوه دار شدن که اینچنین یک نفر رو بر سر وجد میاره :)... سعی در ترجمۀ این شعر کردم که امیدوارم تا اندازه ای لااقل موفق بوده باشم، با اطلاعات هنوز خیلی ناقصم از این زبون :)

ابتسامة
لبخندش

هناك في البعيد
آنجا در دوردستها،
تبتسمين مع الملائكة
به فرشته ها لبخند میزنی
تدخلين الامل فينا
و (روح) آرزو را در ما میدمی.

المستقبل
آینده،
رائحة السنابل الطرية
بوی خوش سنبلهای لطیف،
اعواد البخور
ترکه های عود،
عطر ريم
عطر آهو،
ورمان شهربان
و انار "شهربان".

ابتسامتك
لبخندت،
خلود
ابدیت است
ومعنى للحياة
و معنای زندگی.

توفیق آلتونچی

هیچ نظری موجود نیست: