۱۳۹۱ خرداد ۱۴, یکشنبه

روز پدر، روز پسر

برای اولین بار توی این سالهای اخیر روز پدر رو توی اون دیار از قبل متوجه شدم. خداییش هم بدون داشتن تقویم به این روز پی بردن زیاد راحت نیست، با توجه به اینکه این روز بر اساس تقویم قمریه و هر سال ده روز جابجا میشه...
دست خودم نیست وقتی که روز پدر من رو همیشه به یاد نزدیک به دو دهۀ پیش میندازه وقتی که پسرم این قاب عکس رو برای من درست کرد و به فارسی که تازه خوندن و نوشتنش رو یاد گرفته بود روش نوشت: "پدر عزیزم، دوستت دارم"... دست خودم نیست ولی هر بار که به این عکس نگاه میکنم اشک تو چشمام جمع میشه... و برای من این روز شاید فقط روز پدر نباشه و سمبلی باشه برای روز پسر... و این هدیه اش رو که برام جداً عزیزه توی این سالها همه جا با خودم بردم، و وقتی که توی "خونه" اونایی که چشم دیدن این عکس رو نداشتن اینقدر سمپاشی کردن که دیگه حتی نفسی کشیدن هم سخت میشد برای آدم، به سر کارم بردمش و الان دیگه تمام مدت روز از پشت میز کارم بهش نگاه میکنم... و آرزو میکنم که کاش فقط برای یک لحظه هم که شده میتونستم دوباره به اون دوران برگردم و اونجوری در آغوشش بگیرم!

روز پدر بر همۀ پدران اون دیار مبارک بادا!

14 نوامبر 1993





هیچ نظری موجود نیست: