تقدیم به تو که صدای فرشته وارت رو از پس نامهربونی های زمونه شنیدم... صدام کردی و صدای تو التیام بخش تمامی زخمهای من بود...ا
ابی - صدام کردی
تو از متن کدوم رؤیا رسیدی
که تا اسمت رو گفتی شب جوون شد
که تا اسمت رو گفتی شب جوون شد
که از رنگ صدات دریا شکفت و
نگاه من پر از رنگین کمون شد
نگاه من پر از رنگین کمون شد
تو از خاموشی دلگیر رؤیا
صدام کردی صدام کردی دوباره
صدام کردی صدام کردی دوباره
صدا کردی منو از بغض مهتاب
از اندوه گل و اشک ستاره
از اندوه گل و اشک ستاره
صدام کردی صدام کردی نگو نه
اگر چه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگر چه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
از این تک بستر تنهایی عشق
از این دنج سقوط آخر من
صدام کردی که برگردم به پرواز
به اوج حس سبز با تو بودن
صدام کردی که رو خاموشی من
یه دامن یاس نورانی بپاشی
برهنه از هراس و تازه از عشق
توی آغوش جان من رهاشی
صدام کردی صدام کردی نگو نه
اگر چه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگر چه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
صدام کردی صدام کردی نگو نه
اگر چه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگر چه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
اگر چه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگر چه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
از این تک بستر تنهایی عشق
از این دنج سقوط آخر من
صدام کردی که برگردم به پرواز
به اوج حس سبز با تو بودن
صدام کردی که رو خاموشی من
یه دامن یاس نورانی بپاشی
برهنه از هراس و تازه از عشق
توی آغوش جان من رهاشی
صدام کردی صدام کردی نگو نه
اگر چه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگر چه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
صدام کردی صدام کردی نگو نه
اگر چه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگر چه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
۱ نظر:
Sedaye man, chizi be joz sedaye ghalbe man naboode, nist va nakhahad bood..
ارسال یک نظر