۱۳۸۶ فروردین ۲۸, سه‌شنبه

مفهوم زندگی


از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
از هيچ كسي نيز دو گوشم نشنود
كين آمدن و رفتنم از بهر چه بود

شعر از خیام - با صدای شاملو

اوناییکه هم قد و قواره های من هستند (منظورم البته از لحاظ فیزیکی نیست:)) باید یادشون باشه که سالهای اول بعد ازانقلاب چه شوری و شوقی جلوی دانشگاه برپا بود! انواع و اقسام کتابها و نوارها که بعدها دیگه توی دکان هیچ عطاری پیدا نمی شد... یک روز که در حال گشت و گذار در اونجا بودم، دکلمه ی شعرهای خیام با صدای زنده یاد شاملو (اون موقع هنوز در قید حیات بود) و آواز شجریان رو روی نواری در بساط دست فروشی دیدم. آشنایی من در اون سن با این شاعر گرانقدر با گوش دادن به این نوار و موزیک پشت زمینه ی فریدون شهبازیان آغاز شد. واقعاً چقدر اشعار خیام در اون سن به من می چسبید! دیگه این شعرها تا ماهها موضوع بحث روز ما با دوستان بودند... چند روز پیش عزیزی از من می پرسید که مفهوم زندگی واقعاً چیه؟ بعد از مرگ به کجا خواهیم رفت؟...خلاصه ناخودآگاه به یاد شعر بالا از خیام افتادم و این که اون موقعها در دوران نوجوانی چقدر به مفهومش فکر کرده بودم! نه اون وقت جوابی برای این سؤالها پیدا کردم و نه الآن بعد از گذشت سالیان سال!...ا

هیچ نظری موجود نیست: