یکی از زیباترین ترانه هاییست که در تمام عمرم شنیدم. همیشه گفتم و باز هم تکرار میکنم که برای چنین صداهایی کلاهم رو از سر بر میدارم و ادای احترام میکنم. خواننده اونقدر از احساساتش مایه میذاره که حتی بعد از قطع شدن موزیک هنوز لرزه رو در صورت و اندامش به وضوح میشه مشاهده کرد! ... و این ترانه و این ترجمه پیشکش به "او" که باعث شد عموناصر برای اولین بار این ترانه رو بشنوه... برگ سبز است تحفۀ درویش!
Je suis malade
من رنج میبرم
Je ne rêve plus je ne fume plus
دیگر نه رؤیایی دارم و نه سیگاری میگیرانم.
Je n'ai même plus d'histoire
دیگر نه حتی تاریخچه ای دارم.
Je suis sale sans toi
بی تو ناپاکم،
Je suis laide sans toi
بی تو زشتم.
Je suis comme un orphelin dans un dortoir
به یتیمی در یتیم خانه ای می مانم.
Je n'ai plus envie de vivre dans ma vie
دیگر خواستار این حیات نمیباشم.
Ma vie cesse quand tu pars
زندگی من پایان میپذیرد آنگاه که تو میروی.
Je n'ais plus de vie et même mon lit
دیگر مرا حیاتی نیست و حتی بسترم
Ce transforme en quai de gare
مبدل به ایستگاه راه آهنی خالی میشود،
Quand tu t'en vas
آنگاه که تو میروی.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Complètement malade
رنجی عظیم.
Comme quand ma mère sortait le soir
به سان آنگاه که مادرم شباهنگام به بیرون میرفت
Et qu'elle me laissait seul avec mon désespoir
و مرا با ناامیدیهایم تنها میگذاشت.
Je suis malade parfaitement malade
من رنج میبرم، رنجی در کمال،
T'arrive on ne sait jamais quand
تو میایی و کس نمیداند که کی بازخواهی گشت،
Tu repars on ne sait jamais où
تو میروی و کس نمیداند که به کجا خواهی رفت.
Et ça va faire bientôt deux ans
و به زودی دو سال خواهد بود،
Que tu t'en fous
و چه بی اهمیت بود برای تو!
Comme à un rocher
به مانند یک صخره،
Comme à un péché
به مانند یک گناه
Je suis accroché à toi
بر تو آویخته ام.
Je suis fatigué je suis épuisé
خسته ام، بیزارم
De faire semblant d'être heureuse quand ils sont là
از خوشحال نشان دادن خود زمانی که آنان اینجایند.
Je bois toutes les nuits
هر شب می میگسارم،
Mais tous les whiskies
لیکن فقط ویسکی.
Pour moi on le même goût
برای من همگی یک طعم را میدهند،
Et tous les bateaux portent ton drapeau
و همۀ قایقها پرچم تو را حمل میکنند.
Je ne sais plus où aller tu es partout
نمیدانم به کجا بروم، تو در هر مکان هستی.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Complètement malade
رنجی عظیم.
Je verse mon sang dans ton corps
من خون خویشتن را در بدنت میریزم،
Et je suis comme un oiseau mort quand toi tu dors
و من به سان پرنده ای مرده میباشم آنگاه که تو خفته ای.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Parfaitement malade
رنجی در کمال.
Tu m'as privé de tous mes chants
تو تمامی ترانه هایم را از من ربوده ای،
Tu m'as vidé de tous mes mots
تو مرا از تمامی واژگانم تهی کرده ای،
Pourtant moi j'avais du talent avant ta peau
اگرچه خود قریحه ای داشتم پیش از لمس پوست تو.
Cet amour me tue
این عشق مرا میکشد،
Si ça continue je crèverai seul avec moi
اگر ادامه یابد، در خلوت خویشتن خواهم مرد،
Près de ma radio comme un gosse idiot
در نزدیکی رادیوی خویش به مانند کودکی کودن،
Écoutant ma propre voix qui chantera
در حال گوش فرا دادن به آواز خود.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Complètement malade
رنجی عظیم.
Comme quand ma mère sortait le soir
به سان آنگاه که مادرم شباهنگام به بیرون میرفت
Et qu'elle me laissait seul avec mon désespoir
و مرا با ناامیدیهایم تنها میگذاشت.
Je suis malade
من رنج میبرم،
C’est ça je suis malade
اینچنین است، رنج میبرم.
Tu m'as privé de tous mes chants
تو تمامی ترانه هایم را از من ربوده ای،
Tu m'as vidé de tous mes mots
تو مرا از تمامی واژگانم تهی کرده ای،
Et j'ai le coeur complètement malade
و قلبم رنجی عظیم میبرد،
Cerné de barricades
محصور شدۀ حصارها.
T'entends je suis malade
Lara Fabian - Je suis malade
Je suis malade
من رنج میبرم
Je ne rêve plus je ne fume plus
دیگر نه رؤیایی دارم و نه سیگاری میگیرانم.
Je n'ai même plus d'histoire
دیگر نه حتی تاریخچه ای دارم.
Je suis sale sans toi
بی تو ناپاکم،
Je suis laide sans toi
بی تو زشتم.
Je suis comme un orphelin dans un dortoir
به یتیمی در یتیم خانه ای می مانم.
Je n'ai plus envie de vivre dans ma vie
دیگر خواستار این حیات نمیباشم.
Ma vie cesse quand tu pars
زندگی من پایان میپذیرد آنگاه که تو میروی.
Je n'ais plus de vie et même mon lit
دیگر مرا حیاتی نیست و حتی بسترم
Ce transforme en quai de gare
مبدل به ایستگاه راه آهنی خالی میشود،
Quand tu t'en vas
آنگاه که تو میروی.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Complètement malade
رنجی عظیم.
Comme quand ma mère sortait le soir
به سان آنگاه که مادرم شباهنگام به بیرون میرفت
Et qu'elle me laissait seul avec mon désespoir
و مرا با ناامیدیهایم تنها میگذاشت.
Je suis malade parfaitement malade
من رنج میبرم، رنجی در کمال،
T'arrive on ne sait jamais quand
تو میایی و کس نمیداند که کی بازخواهی گشت،
Tu repars on ne sait jamais où
تو میروی و کس نمیداند که به کجا خواهی رفت.
Et ça va faire bientôt deux ans
و به زودی دو سال خواهد بود،
Que tu t'en fous
و چه بی اهمیت بود برای تو!
Comme à un rocher
به مانند یک صخره،
Comme à un péché
به مانند یک گناه
Je suis accroché à toi
بر تو آویخته ام.
Je suis fatigué je suis épuisé
خسته ام، بیزارم
De faire semblant d'être heureuse quand ils sont là
از خوشحال نشان دادن خود زمانی که آنان اینجایند.
Je bois toutes les nuits
هر شب می میگسارم،
Mais tous les whiskies
لیکن فقط ویسکی.
Pour moi on le même goût
برای من همگی یک طعم را میدهند،
Et tous les bateaux portent ton drapeau
و همۀ قایقها پرچم تو را حمل میکنند.
Je ne sais plus où aller tu es partout
نمیدانم به کجا بروم، تو در هر مکان هستی.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Complètement malade
رنجی عظیم.
Je verse mon sang dans ton corps
من خون خویشتن را در بدنت میریزم،
Et je suis comme un oiseau mort quand toi tu dors
و من به سان پرنده ای مرده میباشم آنگاه که تو خفته ای.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Parfaitement malade
رنجی در کمال.
Tu m'as privé de tous mes chants
تو تمامی ترانه هایم را از من ربوده ای،
Tu m'as vidé de tous mes mots
تو مرا از تمامی واژگانم تهی کرده ای،
Pourtant moi j'avais du talent avant ta peau
اگرچه خود قریحه ای داشتم پیش از لمس پوست تو.
Cet amour me tue
این عشق مرا میکشد،
Si ça continue je crèverai seul avec moi
اگر ادامه یابد، در خلوت خویشتن خواهم مرد،
Près de ma radio comme un gosse idiot
در نزدیکی رادیوی خویش به مانند کودکی کودن،
Écoutant ma propre voix qui chantera
در حال گوش فرا دادن به آواز خود.
Je suis malade
من رنج میبرم،
Complètement malade
رنجی عظیم.
Comme quand ma mère sortait le soir
به سان آنگاه که مادرم شباهنگام به بیرون میرفت
Et qu'elle me laissait seul avec mon désespoir
و مرا با ناامیدیهایم تنها میگذاشت.
Je suis malade
من رنج میبرم،
C’est ça je suis malade
اینچنین است، رنج میبرم.
Tu m'as privé de tous mes chants
تو تمامی ترانه هایم را از من ربوده ای،
Tu m'as vidé de tous mes mots
تو مرا از تمامی واژگانم تهی کرده ای،
Et j'ai le coeur complètement malade
و قلبم رنجی عظیم میبرد،
Cerné de barricades
محصور شدۀ حصارها.
T'entends je suis malade
گوش کن، من رنج میبرم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر