شاهین نجفی - ندا
صبح بلند شد از خواب و تو آینه
خودشو دید که شده بود عینه
یه جنازه که خیلی وقته مرده بود
اون زندگی نکرد فقط زنده بود
تلویزیون و روشن کرد و دید
تلویزیون و روشن کرد و دید
خیابون پر از مردم بعید
که این همه زن و مرد و پیر و جوون
که این همه زن و مرد و پیر و جوون
ریختن بیرون و وقتش رسیده
که شنیده بود حق گرفتنیه
که شنیده بود حق گرفتنیه
حق میمونه ناحق که رفتنیه
مادرش نهی ش کرد و گفت نرو
مادرش نهی ش کرد و گفت نرو
این همه که مردن یا تو بندن چی شد؟
کسی میاد بپرسه حالشونو
کسی میاد بپرسه حالشونو
کی جواب میده و میدونه دردشونو
بخدا تکون نمیخوره آب از آب
بخدا تکون نمیخوره آب از آب
حق چیه فقط اسمش اومده تو کتاب
اما ندا ندایی از تو خیابونا
اما ندا ندایی از تو خیابونا
میشنید که میگفت ندا بیا
امروز روز توی توی خیابون
امروز روز توی توی خیابون
میخوان عروسی بگیرن برات ندا جون
که مسیح مرگ و بزایی باکره
که مسیح مرگ و بزایی باکره
امیر آباد خون می خواد منتظره
داماد گلولست و میشینه تو تنت
داماد گلولست و میشینه تو تنت
حجله آمادس واسه بردنت
"خدا ببین حرمتت و شکستن
"خدا ببین حرمتت و شکستن
مریم باکرت و به گلوله بستن
ببین افتادیم گیر یه مشت درنده
ببین افتادیم گیر یه مشت درنده
ببین قیمت آدم اینجا چنده"
تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا
تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا
من خفه خون نمیگیرم این صدا
جاریه توی کوچه پس کوچه های شهر
جاریه توی کوچه پس کوچه های شهر
از خون تو قرمز سنگ فرشا
بخواب چشماتو رو هم بذار ندا
بخواب چشماتو رو هم بذار ندا
دیگه ترسی نداری که چی میشه فردا
بخواب که اگه من و ما بیداریم
بخواب که اگه من و ما بیداریم
اسم تو تکثیر میشه تو خیابونا
دست از خونش بردارین بند نمیاد
دست از خونش بردارین بند نمیاد
این خون هزار ساله که جاریه
این خون ندا نیست خون وطنه
این خون ندا نیست خون وطنه
وطن غریب وطنی که بی کفنه
وطنی که از توش من و فراری دادن
وطنی که از توش من و فراری دادن
آدمایی که حتی با خودشون بدن
چه انتظاری که کسی مث ندا رو
چه انتظاری که کسی مث ندا رو
نکشنش و به گلوله نبندن
من ولی اما اگر شاید
من ولی اما اگر شاید
دیگه نمیگم فقط یه چیز باید
من حقم و میخوام و صد تا مث ندا
من حقم و میخوام و صد تا مث ندا
تو خیابونن همه یک صدا
بکشید مارو حق گرفتنیه
بکشید مارو حق گرفتنیه
حق می مونه نا حقه که رفتنیه
تا وقتی که کسی حقمون و نداده
تا وقتی که کسی حقمون و نداده
هر روز هر شب همین بساطه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر