الان چند روزی هست که تمام رسانه های اینجا دست از صحبت در مورد نامزدی دختر شاه برنمیدارند. هر روزنامه ای رو که باز میکنی، کانالهای تلویزیونی، رادیو ، اینترنت و خلاصه هر سازمان و مؤسسه ی خبرپراکنی که در این دیار موجوده، مرتب راجع به چگونگی نامزدی و اندازه ی الماس حلقه ی نامزدی و عروسی داد سخن میدند! واقعاً از مردم اینجا گاهی چنان متحیرمیشم که غیر قابل وصفه! میگم آخه شماها دیگه چرا؟! شماها که اینقدر ادعای مدنیت مدرن رو دارید، در قرن بیست و یکم و در حالیکه حتی عقب افتاده ترین کشورها دارن به این نتیجه میرسن که بابا پادشاهی و سلطنت مال عهد دقیانوسه، شما دو دستی به این شاه چسبیدید که چی بشه؟! تمام اختیاراتش رو که ازش گرفتید، حق اظهار نظر سیاسی هم که نداره و فقط به عنوان سمبل بهش در عرصه ی بین المللی افتخار میکنید! هزینه ی داشتن این شاه و دربارش از پول مالیات همه ی کسایی که در اینجا شاغل هستند، تأمین میشه...
معمولاً سر کار وقتی موقع ناهار و دیگر تنفسها بحث مسائل اجتماعی این جامعه درمیگیره، سعی میکنم کمتر برخوردهای انتقادآمیز ازشون بکنم، ولی امروز در رابطه با این عروسی دیگه نتونستم سکوت بکنم! میدونید جواب مدافعین حفظ سلطنت چی بود؟ " وجود پادشاه بهترین وسیله برای تبلیغات جهانیه..." در اون لحظه با خودم فکر کردم که اونوقت میرن از قبرس میارن!! یاد یک روحانیی در اون زمونای قدیم توی مملکت خودمون افتادم که میگفت: حتی مورچه ها هم پادشاه دارند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر