اگه یک وقت فکر کردین که بعضی چیزا فقط مختص به شرق و اونور دنیاست باید بگم که سخت در اشتباهین! این نوشته رو برای اون دسته از خواننده ها میخوام بنویسم که فکر میکنن اینور دنیا بهشت برینه و اونایی که توش زندگی میکنن ملائکن و عاری از هرگونه گناههای زمینی...
گاهی اوقات با خودم که خلوت میکنم و میرم توی اندیشه هام، فکر میکنم که شرقیها در بعضی جریانها تکلیفشون معلومه، حالا یا جزئی از فرهنگشون شده یا به هزار تا دلیل داخلی و خارجی در برخی موارد رفتارهای خاص میکنن، ولی به جرئت میتونم بگم که دست کم ادعا هم نمیکنن که ما چنینیم و چنانیم. همۀ ماهایی که توی اون کشورها زندگی کردیم میدونیم که روابط و ضوابط چطور و به چه آسونی جاهاشون عوض میشه، چطور اونایی که تا به قدرتی میرسن ازش در جهت منافع شخصی خودشون و تمام آباء و اجدادشون و کل نسلهای آینده اشون، استفاده (بخوانید: سوء استفاده) میکنن، اما همونجور که در بالا اشاره کردم، همه میدونن که داستان از چه قراره و...
و اما اینور کرۀ خاکی: باهاشون که صحبت میکنی، ادعاهاشون شاخ آسمون رو میشکنه و "یک جای دنیا" رو به حد اعلا پاره و مندرس میکنه! و وقتی پای عمل میرسه ثابت میشه که اینا به مراتب بدتر از شرقیها هستن و پاش که بیفته روی هر چی "فساد اداری در جوامع شرقی" رو سفید میکنن. اگه شک و شبهه ای در این صحبتهای من دارین پس توجهتون رو به این سناریو جلب میکنم:
باور میکنین که گروهی مذهبی در اداره ای بتونه تمامی قدرت رو در دست داشته باشه بدون اینکه هیچکدوم حتی سواد در حد دیپلم داشته باشن؟ باور میکنین که آگهی کار برای کارکنان بدن و از همۀ علاقه مندان بخوان که تقاضا بدن و بعدش بدون مصاحبه کار رو به یکی از "گروه" بدن؟ باور میکنین که کارهای کلیدی رو درست مثل بازی والیبال بین خودشون بچرخونن، یکی رئیس میشه بعد میره کنار و منتظر میایسته تا دوباره نوبتش بشه و وقت آبشار زدنش برسه؟ باور میکنین که رؤسا بعد از اینکه دیگه رئیس نبودن، پست های مجازی براشون درست بشه تا حقوقشون نزول نکنه؟ باور میکنین که رئیس کل موقع مصاحبۀ کار به شما بگه که "فکر نکنین که فقط شما تحصیلات عالی دارین ها! همۀ ما که اینجا نشستیم هم مثل شما کلی درس خوندیم..." و بعدش کاشف به عمل بیاد که "بدون پلک زدن" داشته کذب محض تحویل شما میداده؟... حالا هنوز هم باور ندارین؟! هنوز هم باور ندارین که این انحصار شرق در فساد اداری تنها توهمی بیش نیست که به من و شمای جهان سومی خوروندن و تا اونجایی که جا داره هم خواهند خوروند؟
گاهی اوقات با خودم که خلوت میکنم و میرم توی اندیشه هام، فکر میکنم که شرقیها در بعضی جریانها تکلیفشون معلومه، حالا یا جزئی از فرهنگشون شده یا به هزار تا دلیل داخلی و خارجی در برخی موارد رفتارهای خاص میکنن، ولی به جرئت میتونم بگم که دست کم ادعا هم نمیکنن که ما چنینیم و چنانیم. همۀ ماهایی که توی اون کشورها زندگی کردیم میدونیم که روابط و ضوابط چطور و به چه آسونی جاهاشون عوض میشه، چطور اونایی که تا به قدرتی میرسن ازش در جهت منافع شخصی خودشون و تمام آباء و اجدادشون و کل نسلهای آینده اشون، استفاده (بخوانید: سوء استفاده) میکنن، اما همونجور که در بالا اشاره کردم، همه میدونن که داستان از چه قراره و...
و اما اینور کرۀ خاکی: باهاشون که صحبت میکنی، ادعاهاشون شاخ آسمون رو میشکنه و "یک جای دنیا" رو به حد اعلا پاره و مندرس میکنه! و وقتی پای عمل میرسه ثابت میشه که اینا به مراتب بدتر از شرقیها هستن و پاش که بیفته روی هر چی "فساد اداری در جوامع شرقی" رو سفید میکنن. اگه شک و شبهه ای در این صحبتهای من دارین پس توجهتون رو به این سناریو جلب میکنم:
باور میکنین که گروهی مذهبی در اداره ای بتونه تمامی قدرت رو در دست داشته باشه بدون اینکه هیچکدوم حتی سواد در حد دیپلم داشته باشن؟ باور میکنین که آگهی کار برای کارکنان بدن و از همۀ علاقه مندان بخوان که تقاضا بدن و بعدش بدون مصاحبه کار رو به یکی از "گروه" بدن؟ باور میکنین که کارهای کلیدی رو درست مثل بازی والیبال بین خودشون بچرخونن، یکی رئیس میشه بعد میره کنار و منتظر میایسته تا دوباره نوبتش بشه و وقت آبشار زدنش برسه؟ باور میکنین که رؤسا بعد از اینکه دیگه رئیس نبودن، پست های مجازی براشون درست بشه تا حقوقشون نزول نکنه؟ باور میکنین که رئیس کل موقع مصاحبۀ کار به شما بگه که "فکر نکنین که فقط شما تحصیلات عالی دارین ها! همۀ ما که اینجا نشستیم هم مثل شما کلی درس خوندیم..." و بعدش کاشف به عمل بیاد که "بدون پلک زدن" داشته کذب محض تحویل شما میداده؟... حالا هنوز هم باور ندارین؟! هنوز هم باور ندارین که این انحصار شرق در فساد اداری تنها توهمی بیش نیست که به من و شمای جهان سومی خوروندن و تا اونجایی که جا داره هم خواهند خوروند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر