بعضی اوقات نمیدونم جریان از چه قراره که وقتی پدر و مادرها به هم میرسند، بدون اینکه خودشون هم متوجه باشند و کاملاً به طور ناخودآگاه از "درد مشترک" شروع به سخن می کنند! همکاری دارم که بزرگترین فرزندش حدودا" همسن پسر منه. دیروز هر دوی ما به مقصد اون یکی مریضخونه، موقع سوار شدن به اتوبوس به هم برخورد کردیم... اولش بر طبق عادت صحبت از کار و رئیس و اضافه حقوقها بود ولی در یک چشم به هم زدن درد دلها باز شد و حرف به فرزندان ارشد کشیده شد... چقدر دردها به هم نزدیک بودند! سخن از جوونهای امروز بود که چقدر طرز تفکرشون و برخوردهاشون ما رو به تعجب وامیداره! سه سال توی دبیرستان درس میخونند، فکر میکنند که کمر کوه رو شکستند! همش صحبت از این میکنند که خسته اند و باید حداقل یک سالی استراحت کنند. وقتی که ازشون سؤال میکنی که میخواید توی زندگی چکار بکنید، جوابشون از نمیدونم فراتر نمیره!
در اینکه بین نسلها همیشه یک فاصله ی خاص وجود داره جای هیچگونه شک و شبهه ای وجود نداره. البته فاصله ی سنی به طور طبیعی این فاصله رو به مراتب زیادتر میکنه، ولی با هر "هم نسلی" که صحبت میکنی، همه به این مسئله اشاره میکنند، که نسل جدید خیلی لوس شده اند، خیلی راحت طلبند و اصلاً طاقت کشیدن سختی رو انگار ندارند! از کمبود شدید انگیزه درشون دیگه اصلا" حرفی نمیزنم که اون خودش مثنوی هفتاد من میشه!... به هر طریق هر طور که هست، پروردگار، به ما والدین صبر فروان عطا کنه و این جوونها رو به راه راست هدایت کنه... آمین، یا رب العالمین...:)
در اینکه بین نسلها همیشه یک فاصله ی خاص وجود داره جای هیچگونه شک و شبهه ای وجود نداره. البته فاصله ی سنی به طور طبیعی این فاصله رو به مراتب زیادتر میکنه، ولی با هر "هم نسلی" که صحبت میکنی، همه به این مسئله اشاره میکنند، که نسل جدید خیلی لوس شده اند، خیلی راحت طلبند و اصلاً طاقت کشیدن سختی رو انگار ندارند! از کمبود شدید انگیزه درشون دیگه اصلا" حرفی نمیزنم که اون خودش مثنوی هفتاد من میشه!... به هر طریق هر طور که هست، پروردگار، به ما والدین صبر فروان عطا کنه و این جوونها رو به راه راست هدایت کنه... آمین، یا رب العالمین...:)
۲ نظر:
salam, che jaleb´bod, shoma ham ba pedaro madar ma ham dardin! :))) midonin in dore zamon ba inke hame chiz bara javona mohaya hast, amma hamin chon hamechi has to bazia delzadegi ijab mikone, onghadar ham valmöjlighet jelo adam has ke gij mishe, nemidone kodom var bere, hame ina mitone stress ham dar nojavon be vojod biare, yek chiziam yadeton raft haaa, khoda vand be farzandan ham sabr bede, na faghat pedar madara! annars blir det svårt! ;) :)) Vaghteton khosh
سلام
شاید هم واقعا" یکی از دلایلش همینیه که شما میگین، یعنی به دلیل گزینه های زیاد، جوونا خودشون هم نمیدونند چیکار کنند! زمان ما حق انتخاب زیاد نبود، بنابرین انگیزه های ما هم برای رسیدن همون امکانات کم به مراتب قوی تر بودند. هیچ چیز یک طرفه نمیتونه باشه، اگر والدین به دلایلی از دست فرزندان "شاکی" میشند، مطمئنا" برعکسش هم صادقه :)ا
ارسال یک نظر