همایون شجریان - جام غم
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و آن دو چشم میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
از آن زمان که ز چشمم برفت رود عزیز
کنار دامن من همچو رود جیحون است
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است