۱۳۸۶ آبان ۲۹, سه‌شنبه

Woman in love

چه تابستونی بود اون سال! اولین فصل گرم در غربت! تازه چند ماهی میشد که به پایتخت اومده بودیم و کلاس زبان رو هم به اتمام رسونده بودیم. با اینکه سه یار دبستانی با هم از وطن خارج شده بودیم ولی خیلی زود هر کی به راه خودش رفته بود و خلاصه علی مونده بود و حوضش... بعد از اون آخرین شبی که با حال زار از دوست خوبم خداحافظی کرده بودم، دیگه فکر نمیکردم که به این زودیها ببینمش! توی اون چند ماه فقط با هم ارتباط مکاتبه ای داشتیم. تا اون روز که دیدم تلفن زنگ زد، خودش بود! گفت که داره به پایتخت میاد و شاید اصلاً بخواد کلاً به اونجا کوچ کنه. دیگه از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم...ا
بله، چه تابستون خوبی بود! یادمه فامیل یکی از آشنا ها هم از ایتالیا اومده بود و دیگه حسابی با هم گشت و گذار می کردیم. اون بیچاره هم از عشق یک دختره در ولایتشون سر به بیابون گذاشته بود و به شهر ما اومده بود تا شاید بتونه فراموشش کنه :)...ا
شروع اون تابستون خوب بود ولی خوشی مثل خیلی چیزای دیگه توی زندگی انگار باید به پایان می رسید! دوست عاشق ما به شهر خودش برگشت و از محبوبش نتونست بگذره. دوست خوب من هم به دلیل اینکه کار پذیرش تحصیلیش با کارشکنی یک نژادپرست ناب اونجایی درست نشد و مجبور به بازگشت به خطه ی "قلب سبز" اون مملکت شد... و دوباره "علی موند و حوضش"...ا
دیشب وقتی توی ماشین صدای باربرا استریساند رو شنیدم، ناخودآگاه به یاد اون کافه ای افتادم که در اون تابستون سه تایی مشغول گپ زدن بودیم. دوست خوبم رفت و این آهنگ رو روی موزیک باکس انتخاب کرد. من که برای اولین بار این ترانه رو میشنیدم، جقدر از شنیدنش لذت بردم...بعدها تا مدتها وقتی دلم میگرفت و احساس تنهایی می کردم، به همون کافه میرفتم،قهوه ای میگرفتم و به ترانه ی "زن عاشق" گوش میدادم...!ا



Barbra Streisand - Woman in Love

Life is a moment in space
When the dream is gone
It's a lonelier place
I kiss the morning goodbye
But down inside you know
We never know why
The road is narrow and long
When eyes meet eyes
And the feeling is strong
I turn away from the wall
I stumble and fall
But I give you it all

I am a woman in love
And I do anything
To get you into my world
And hold you within
It's a right I defend
Over and over again
What do I do

With you eternally mine
In love there is
No measure of time
We planned it all at the start
That you and i
Would live in each others hearts
We may be oceans away
You feel my love
I hear what you say
No truth is ever a lie
I stumble and fall
But I give you it all

I am a woman in love
And I do anything
To get you into my world
And hold you within
It's a right I defend
Over and over again
What do I do
I am a woman in love
And Im talking to you
Do you know how it feels
What a woman can do
It's a right
That I defend over and over again

۱۳۸۶ آبان ۲۳, چهارشنبه

بازگشت

زان نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ
تا نیمه شب به یاد تو چشمم نخفته است
ای مایه امید من ای تکیه گاه دور
هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است
شاید نبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را نهان کنم
بگذار تا ترانه من راز گو شود
بگذار آنچه را که نهفتم عیان کنم

تا بر گذشته مینگرم عشق خویش را
چون آفتاب گمشده می آورم به یاد
می نالم از دلی که به خون غرقه گشته است
این شعر غیر رنجش یارم به من چه داد
این درد را چی گونه توانم نهان کنم
آندم که قلبم از تو به سختی رمیده است
این شعر ها که روح ترا رنج داده است
فریاد های یک دل محنت کشیده است
گفتم قفس ولی چه بگویم که پیش از این
آگاهی از دو رویی مردم مرا نبود

دردا که این جهان فریبای نقشباز
با جلوه و جلای خود آخر مرا ربود
اکنون منم که خسته ز دام فریب و مکر
بار دگر به کنج قفس رو نموده ام
بگشای در که در همه دوران عمر خویش
جز پشت میله های قفس خوش نبوده ام
پای مرا دوباره به زنجیر ها ببند
تا فتنه و فریب ز جایم نیفکند
تا دست آهنین هوس های رنگ رنگ
بندی دگر دو باره به پایم نیفکند

فروغ فرخزاد

۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه

محکمۀ زندگی

به این نتیجه رسیده بودم که توی زندگی دیگه چیزی من رو به تعجب وا نخواهد داشت! ولی این خیال خامیه که انگار باید رفته رفته از سر بیرون کنم، چون کسانی توی این دنیا هستند که هر چقدر هم آمادگی کامل برای رفتارهای خودخواهانه اشون داشته باشی، باز هم کم خواهی آورد! طبق حقوق کیفری کسی که از قوانین سرپیچی میکنه باید محاکمه و در صورت مجرم شناخته شدن مجازات بشه. ولی دلم میخواد یکی به من بگه که کسی که زندگی فرزندانش رو از ابتدای تولدشون خراب میکنه و به گند میکشه، در کدوم دادگاه باید گناهکار شناخته بشه؟! بعضی از آدما ذاتاً برای زندگی خانواده ساخته نشده اند و صاحب بچه شدنشون از روز نخست اشتباه محضه! حالا چه اصراری بر ای این دارن که حتماً یک موجود معصومی رو به این دنیای بی سر و ته بیارن تا بعدش ذره ذره زندگی اونها رو تباه بکنند، جداً نمیدونم! آخه یکی نیست که به اینا بگه: دست از این رفتارهای حیله آمیز بردارید! شما حناتون دیگه در این دنیا رنگی نداره و ماهیتتون بر همه ی به اندیشان آشکاره... شما بزهکارانی هستید که دیر یا زود در محکمه ی زندگی مورد بازخواست قرار خواهید گرفت که قاضی اون روزگار، دادستانش سرنوشت و وکیل مدافعش وجدان خواهند بود! در این دادگاه شما به یقین مجرم شناحته خواهید شد، زیرا روزگار قاضیی بسیار عادله، سرنوشت دادستانی بس بیرحم و قصی القلبه، و مطمئناً کارتون به وکیل تسخیری می افته، چون استطاعت وجدان رو نخواهید داشت.

Tell Me Why



Declan Galbraith - Tell Me Why

In my dream children sing a song of love for every boy and girl
The sky is blue and fields are green and laughter is the language of the world
Then I wake and all I see is a world full of people in need

Tell me why (why) does it have to be like this?
Tell me why (why) is there something I have missed?
Tell me why (why) cos I don't understand.
When so many need somebody we don't give a helping hand.
Tell me why?

Everyday I ask myself what will I have to do to be a man?
Do I have to stand and fight to prove to everybody who I am?
Is that what my life is for to waste in a world full of war?

Tell me why (why) does it have to be like this?
Tell me why (why) is there something I have missed?
Tell me why (why) cos I don't understand.
When so many need somebody we don't give a helping hand.
Tell me why?

(children) tell me why? (declan) tell me why?
(children) tell me why? (declan) tell me why?
(together) just tell me why, why, why?

Tell me why (why) does it have to be like this?
Tell me why (why) is there something I have missed?
Tell me why (why) cos I don't understand.
When so many need somebody we don't give a helping hand.

Tell me why (why,why,does the tiger run)
Tell me why (why why do we shoot the gun)
Tell me why (why,why do we never learn)
Can someone tell us why we let the forest burn?

(why,why do we say we care)
Tell me why (why,why do we stand and stare)
Tell me why (why,why do the dolphins cry)
Can some one tell us why we let the ocean die ?

(why,why if we're all the same)
tell me why (why,why do we pass the blame)
tell me why (why,why does it never end)
can some one tell us why we cannot just be friends?

۱۳۸۶ آبان ۱۵, سه‌شنبه

بت چین

یادش به خیر دوران بچگی که واقعاً چه عالمی داشت! هر برهه ایش برای خودش یک صفایی داشت. بزرگ که میشی، هر چقدر هم که از زندگیت راضی باشی و برای خودت خوش و خرم در حال گشت و گذار باشی، باز هم اون دوران یک چیز دیگه است! با دوست خوبی در مورد فرزندان عزیز، "تبادل درد" می کردیم، می گفت که نورچشم برای قانونی شدن سن ماه، هفته و روزشماری می کنه! گفتم که الان اینجوریه ولی بذار یک مدت بگذره، وقتی که وارد جامعه شد و بعد از به این در و اون در زدن تونست یک کاری و آشیونه ای برای خودش پیدا کنه، اون موقع باید ازش سؤال کرد که حالت چطوره؟! وقتی که فکر و ذکرش این بود که آخر ماه کرایه خونه رو چطور باید پرداخت کنه، اون موقع است که باید دید برای چی روزشماری میکنه!...ا
یاد اولین کار خودم در دوران بچگی افتادم. سال دوم دبیرستان رو تازه به پایان برده بودم، یعنی درست اواسط دوران نوجوونی... خاله ی کوچیکم اون وقتا توی وزارت بهداری کار میکرد. دیگه یواش یواش تابستون داشت سر وکله اش پیدا میشد که یک روز خاله ازم پرسید که آیا دوست دارم کار کنم؟ پرسیدم چه کاری؟ گفت که توی یک پروژه ای احتیاج به آمارگر دارند! "آمارگر"، اسمش که خیلی دهن پرکن بود و برای نوجوونی که توی عمرش تا به حال بهش پیشنهاد کار نشده بود، جای درنگ باقی نمیذاشت... بله، اون تابستون برای من جداً فراموش نشدنیه! برای اولین بار توی زندگیم خودم پول درآوردم و لذت خوردن چلوکباب ها بعد از باز شدن دوباره ی مدارس در پاییز، هنوز زیر دندونامه :) البته پولا فقط خرج شکم نشد... فکر کنم یکی از قشنگترین کارهای شجریان رو در اون دوره خریدم، آلبوم گلبانگ که شامل چهار تا کار واقعاً عالی بود. ترانه ی بت چین یکی از اونها بود که توی این سالهایی که گذشت شاید صدها بار زمزمه اش کرده باشم...ا


شجریان - بت چین

ای مه من، ای بت چين ای صنم
لالـه رُخ، زهره جبين ای صنم

تا به تـو دادم دل و دين ای صـنم
برهمه كس گشته یقين ای صنم

من زتو دوری نتوانم دیگر ، جانم
وزتو صبوری نتوانم دیگر

بيا حبيبم، بيا طبيبم

هر كه تو را ديده ز خـود دل بريد
رفته ز خود، تا كه رُخت را بديد

تير غمت، چون به دلِ من رسيد
همچو بگفتم كه همه كس شنيد

من زتو دوری نتوانم ديگر ، جانم
وزتو صبوری نتوانم ديگر

بيا حبيبم، بيا طبيبم

ای نفـسِ اُنـسِ تـو احيای من
چون تويی امروزه مسيحای من

حالت جمعی تو پريشان كنی
وای به حال دل شيدای من

من زتو دوری نتوانم ديگر ، جانم
وزتو صبوری نتوانم ديگر

بيا حبيبم، بيا طبيبم

۱۳۸۶ آبان ۱۰, پنجشنبه

وايسا دنيا

بیشتر وقتها ما آدما همه چیز رو واضح و مبرهن میبینیم، یعنی حتی بودن عزیزانمون رو... توی تاریکی صبح، توی ماشین که نشستم و استارتی به موتور سردش زدم، مثل چند روز اخیر صدای رضا صادقی تمامه فضای ماشین رو پر کرد...یکهو دلم گرفت چون حس کردم یک فرق بزرگ با روزای قبل وجود داره...آره، تو اونجا نبودی و چقدر احساسه عجیبیه وقتی بدون تو هستم! وقتی که تو نیستی انگار که دنیا از حرکت باز می ایسته!...ا


رضا صادقی - وايسا دنيا

من ديگه خسته شدم بس كه چشام بارونيه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من ديگه بسه برام تحمل اين همه غم
بسه جنگ بي ثمر براي هر زياد و كم

وقتي فايده اي نداره . غصه خوردن واسه چي
واسه عشقای تو خالی ساده مردن واسه چی
نميخوام چوب حراجي رو به قلبم بزنم
نميخوام گناه بي عشقي بيفته گردنم

نميخوام دربه در پيچ و خم اين جاده شم
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود كم و خالي پرافاده شم
وايسا دنيا ، وايسا دنيا من ميخوام پياده شم

همه حرف خوب ميزنند اما كي خوبه اين وسط
بد و خوبش به شما ما كه رسيديم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غريبي رو زمين
آره دنيا ما نخواستيم دل و با خودت نبین

نميخوام دربه در پيچ و خم اين جاده شم
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود كم و خالي پرافاده شم
وايسا دنيا ، وايسا دنيا من ميخوام پياده شم

اين همه چرخيدي و چرخوندي آخرش چي شد
اون بلیت شانس دائم بگو قسمت كي شد
همه درويش همه عارف جاي عاشق پس كجاست
این همه طلسم و ورد جای خوش دعا کجاست

نميخوام دربه در پيچ و خم اين جاده شم
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود كم و خالي پرافاده شم
وايسا دنيا، وايسا دنيا من ميخوام پياده شم