۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه

زخم زبون


حیفم اومد در رابطه با پست قبلی این ترانه رو اینجا نذارم...


چاوشی - زخم زبون (موزیک فیلم سنتوری)

من، با زخم زبونات رفیقم
مرهم بذار، با حرفات، رو زخم عمیقم

با توام که داری به گریه ام می خندی
کاش میشد بیایی و به من دل ببندی

تنها بودن یه کابوس شومه عزیزم
کار دل، نباشی، تمومه عزیزم

۲ نظر:

جهانگرد گفت...

سلام
الان کامنتهای شما را نگاه کردم تمای پستها رو اگر نگویم 95%انها من وشما داریم با هم مکالمه می کنیم به خدا شرمنده ام این قدر حراف وفضول هستم خیلی عذر می خواهم اما بی تعارف از فرمایشات شما در تمام اینها استفاده کرده ام ممنون

amunaaser گفت...

سلام
نه بابا این چه حرفیه میزنی! من جداً خوشحال میشم وقتی کسی برام اینجا کامنت میذاره. اتفاقاً امروز داشتم فکر میکردم که یه چیزی در مورد انگیزه ی آدما برای وبلاگنویسی بنویسم، یعنی اینکه هدف کلاً از نوشتن چیه؟ در هر حال در مورد خودم اینه که من در واقع بیشتر برای دل خودم مینویسم و تا حالا هم جایی برای خودم تبلیغات نکردم! به خاطر همین هم هست که شاید توی این دنیای مجازی کاملاً ناشناس هستم :) از لیست وبلاگها و تعداد کامنتها هم کاملاً معلومه. اوناییکه اینجا رو پیدا میکنن، میتونم بگم 99% تصادفی و اکثراً از طریق گوگل هست...