۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

آفتاب پرست

هوا ناگهانی گرم کرد، مثل همیشه :) تمام این مدت اخیر توی گزارش وضع هوا صحبت از این میکردن که دمای هوا به نسبت این موقع از سال زیر میانگین قرار داره و حالا درست برعکس شده... عجب روزگاریه ها :) بعد از مدتها خلاصه برای اولین بار در این چهاردیواری تا صبح رو با پنجرۀ باز لالا کردم چون در غیر اینصورت از گرما نمیشد خوابید! دیگه آدم گرمایی هم باشه و توی یک وجب جا سکنی داشته باشه، همه و همه مزید بر علت میشه که تا خود صبح هوای تازه رو در ریه ها استنشاق کرد! البته هوای تازۀ تازه هم که نه! اونایی که به گردۀ گلها توی این فصل از سال آلرژی دارن میدونن من چی میگم :) امسال طبق گزارشات رسیده در مورد این دیار درختهای توس هم خیلی زود شروع به گرده افشانی کردن و هم به مقادیر بسیار زیاد... نمیدونم در وطن این درختها در کجا بیشتر یافت میشن و آیا اصولاً زیاد هستن یا نه، ولی توی این کشور از درختهای خیلی رایج به حساب میان... و گرده اشون دشمن شمارۀ یک دوستان مبتلا به این نوع از آلرژی...
هر چی آدم میخواد در مورد آب و هوا ننویسه ولی انگار این طور که به نظر میاد اجتناب ناپذیره :) در هر حال یک بخش مهم از زندگی محسوب میشه دیگه و خواه نا خواه به شکلی زندگی رو تحت تأثیر خودش قرار میده. دیروز خبری رو توی اخبار شنیدم از کشفیات جدید در همین مقولۀ آب و هوا. این طور که تحقیقات نشون داده این کشور یکی از اون کشورهاییه که درصد بیماری پوکی استخوان در میام مردمش خیلی بالاست، یعنی در سطح جهانی. با پژوهشگری مصاحبه میکردن که علت این مسئله رو، بعد از بررسی نزدیک به هزار و ششصد نفر طی بیست سال گذشته، به مصرف زیاده از حد قهوه ربط میداد. شاید قبلاً هم به این مسئله اشاره کرده باشم که مردم اینجا عاشق نوشیدن قهوه هستن. به حدی این نوشیدنی مخدر رو دوست دارن که اون رو حتی "نوشیدنی ملی" خودشون میدونن، یعنی بعضیهاشون در طول روز لیوانها و فنجونهای متعدد قهوه است  که در خندق بلا سرازیر میکنن :) رابطۀ قهوه با پوکی استخوان رو هم این محقق به این شکل توضیح میداد که در اثر شرب قهوه مقادیر معتنابهی کلسیم به واسطۀ مدر بود قهوه از طریق کلیه ها دفع میشه که به کمبود کلسیم در بدن در دراز مدت می انجامه، و نتیجتاً نهایتاً منجر به پوکی استخوان میشه! در انتها ولی این محقق اضافه میکنه که علی ای حال عامل اصلی این بیماری در کشورهای شمالی این قاره نبودن آفتاب به اندازۀ کافیه، کمبود آفتاب و کمبود ویتامین د... و باز برگشتیم به آب و هوا :)
راستش اون اوائل که اومده بودیم اینجا من اسم مردمان اینجا رو گذاشته بودم "آفتاب پرست" :) برام رفتارشون و عشقشون به آفتاب خیلی عجیب بود! ولی حالا پس از گذشت این چند دهه بهشون کاملاً حق میدم که اینطور تشنۀ آفتاب باشن و آفتاب پرستیشون کاملاً حلاله...:)    

هیچ نظری موجود نیست: