۱۳۹۲ فروردین ۱۳, سه‌شنبه

روز سبز

بعد از چند روز تعطیلات جانانۀ عید پاک دوباره سر کار برگشتن زیاد راحت نبود. میگم این بشر دوپا چقدر سریع به تنبلی و بخور و بخواب عادت میکنه :) دو سه روز پشت سر هم که یک کمی بیشتر میخوابی و نیاز به شنیدن صدای ساعت شماطه دارت برای از خواب ناز بیدار شدن نداری، چنان باد به پشتت میخوره که ببین و نپرس! ولی خوب در مجموع هم نباید ناشکر بود و همین چند روز دور بودن از دغدغه های کاری، یک کمی فرصت نفس کشیدن رو به آدم میده، و به هرگونه با انرژیی بیشتر به سر کار بازمیگرده...
عید امسال هم که به سلامتی به پایان خودش رسیده و امروز دیگه اونایی که میتونن، میرن به دامن دشت و صحرا که سیزده رو به در کنن. البته طبق معمول همۀ سالهایی که تحویل سال با اول فروردین مصادف نیست، در اینکه چه روزی سیزده بدر هست، اغتشاش پیش میاد و بعضیها یک روز پس و پیش این روز سبز رو جشن میگیرن! به قول خرس رمال شهر قصه ها "چه تفاوت داره؟" :) نفس داستان مهمه و این که اونایی که به این سنن اعتقاد راسخ دارن، اون رو حفظ کنن و به نسلهای بعد از خودشون به این طریق منتقل کنن... گره زدن سبزه ها و تقاضای باز شدن بخت "دختران و پسران" هم که با یک روز این طرف و اونطرف شدن که تغییری درش به وجود نمیاد، مگه نه؟ :)
راستش رو بخواین یادم نمیاد که پارسال عموناصر سبزه ای گره زد یا نه، یعنی در بیداری و هشیاری که چنین عمل "مستحبی" رو انجام نداد! شاید حالا در خوابش دست به دامن سبزه ها شده باشه... کی میدونه؟ :) ولی اونچه که مسلمه، اینطور که به نظر میاد انگار یکی اون بالا بالاها بوده و دلش به رحم اومده سرانجام و دعاهاش رو مستجاب کرده! هی، اون بالایی، حتی اگه از سر ترحم هم دست آخر دلت نازک شد و عموناصر رو مورد الطاف خودت قرار دادی، همینجا شخص عموناصر، شخصاً ازت قدردانی میکنه و تا آخر عمر سپاسگزار این مهروزیهای غیرمترقبه ات خواهد بود:)... سیزده بدرتون سبز باشه!

هیچ نظری موجود نیست: